در کارهای آپارتمان با همسایهها همکاری نمیکرد.حق شارژ را با تأخیر پرداخت میکرد.در راهرو با صدای بلند حرف میزد و در را محکم به هم میکوبید، حتی صبح جمعه که به دعای ندبه میرفت. با این حال همیشه همسایهها را به سبک زندگی مهدوی توصیه میکرد.او هم خودش را یک منتظر میدانست!لم یتعاون مع جیرانه في أعمال الشقة. يَدفعُ راتب البواب متأخرا جدا.و في الممر يحكي بصوت عال و يصك الباب بالعنف حتى في صباح الجمعة عندما يذهب لمراسم دعاا الندبة.و لكنه دائما يوصي الجيران باسلوب حياة مهدوي.و يعتبر نفسه من المنتظري الحجة...
#داستان
#تلنگر
【@EmamZaman】
#داستان
#تلنگر
【@EmamZaman】