سلام
دوتا پارت
چه قد شخصیت شمیم دوست داشتنیه... کلا من شخصیت دخترای داستان بدلم نمیچسبه.. نه که نچسب باشن نه.. همشون یه ایرادی دارن.. متاسفانه ایراداتشون هم به حقه و این ایرادا رو همه ما جنس زن و دختر تو زندگیمون داشتیم و چوبشم خوردیم.. اینکه بسته به شرایط درست رفتار کنیم درست تصمیم بگیریم و درست جای پامونو برا قدم بعدی برداریم.. اما با ازمون و خطا پیش میریم.. درسته گریزی نیست ازین آزمون و خطا ها که تو زندگی مرتکب میشیم ولی اونچه که یخورده مارو ازین ازمون خطا ها ناراحت میکنه اون حس رضایتیه کا باس به خودمون داشته باشیم و نداریم... گاهی رفتاری ازمون سرمیزنه که ربطی به عقل نداره ولازم نیس عاقل باشیم تا اون رفتار رو درست انجام بدیم.. بلکه مربوط به احساساتمونه... احساساتی که افسارمون بدجور در اختیارشه.
این که شمیم چه جور شخصیتیه که خوشم میاد دلیلش همین رفتارها و جزییاتیه که لابلای داستان ازش رو میشه... با اینکه دختر حساسیه و حتی بیشتر از دوستاش دچار احساسات میشه.. نمونه اش همین دلباختن به پسر بداخلاق صاحبخونه. ولی اونقد تو جای جای داستان افسار احساسشو رو به موقع کشیده و کنترل کرده که ادم دلش میخواد میشد همینقد ما هم تو زندگیمون میتونستیم معقول عمل کنیم.. طوری که بعد ها و درخفا از خودمون هم راضی باشیم و بخودمون افتخار کنیم.
شمیم تو دانشگاه از *☆♡فرزانه♡☆* پرسید بچه ها کوشن؟ و این شخصیت محبوب راضی شده در حد دوکلام تو داستان الهه بیاد و جواب شمیمو بده بگه 🤷♀ نمیدونم سریع جم کردن رفتن. 😝😂😂.
الهه جون انقده خندیدم اسممو دیدم خوشم اومد ایکه همکلاسیشون بودم. دفه بعد میرم یه پس گردنی به زهرا میزنم.. بابت رکبی که به شمیم زد دختره ی فضول.. البته لازم نیس ازین خشونت ذاتیم تو داستان پرده برداری کنی😂😂.
بگدریم.
چه دختره تیزیه این شمیم.. بخدا من بودم در مقابل فالگیره درجا باورم میشد و میگفتم وای نگو تو رو خدا.. بقیش چی. اونم بگه اول یه پنج تومنی ده تومنی رد کن بیاد اونجا عقلم سر جاش میومد میگفتم تا همین حد گفتی کافیه برو پی کارت.
خلاصه شمیم اینجا بند احساسش نشد واسه اینکه چیزای دلخواهشو بشنوه با دل فالگیر راه بیاد و همچین با جدیت جلوشو گرفت و گفت از طرف کی اجیر شده... وقتی هم فهمید دست رفیقاش باهم تو یه کاسه اس باز کشش نداد و چون همخونه ان و نمیشه با قهر و فیس روزا بعدشو زهر خودش کنه از موقعیت پیش اومده به نفع خودش سود برد و گفت کارا یه هفته رو دوش خودشون.
رفتارش سیاستمدارانه بود. بازم خودمو جا شمیم میزارم من سکوت و میکردم یا مقابله به مث در هر صورت رفتارم منو به ارامش نمیرسوند و ازینکه دوستام اینجور بازیم دادن تو دلم عقده میشد وهم اینکا نتونستم حالشونو بگیرم از خودم عصبانی.
مرسی الهه عزیزم.. لدت بردم از دوپارت، و داستان بدجاییش کات خورد ومنتظر میشیم ببینیم چه اتفاقی درپیش رو هست.
❤️❤️❤️😘😘😘💞💞💞😍😍😍🙏🙏🙏🙏
دوتا پارت
چه قد شخصیت شمیم دوست داشتنیه... کلا من شخصیت دخترای داستان بدلم نمیچسبه.. نه که نچسب باشن نه.. همشون یه ایرادی دارن.. متاسفانه ایراداتشون هم به حقه و این ایرادا رو همه ما جنس زن و دختر تو زندگیمون داشتیم و چوبشم خوردیم.. اینکه بسته به شرایط درست رفتار کنیم درست تصمیم بگیریم و درست جای پامونو برا قدم بعدی برداریم.. اما با ازمون و خطا پیش میریم.. درسته گریزی نیست ازین آزمون و خطا ها که تو زندگی مرتکب میشیم ولی اونچه که یخورده مارو ازین ازمون خطا ها ناراحت میکنه اون حس رضایتیه کا باس به خودمون داشته باشیم و نداریم... گاهی رفتاری ازمون سرمیزنه که ربطی به عقل نداره ولازم نیس عاقل باشیم تا اون رفتار رو درست انجام بدیم.. بلکه مربوط به احساساتمونه... احساساتی که افسارمون بدجور در اختیارشه.
این که شمیم چه جور شخصیتیه که خوشم میاد دلیلش همین رفتارها و جزییاتیه که لابلای داستان ازش رو میشه... با اینکه دختر حساسیه و حتی بیشتر از دوستاش دچار احساسات میشه.. نمونه اش همین دلباختن به پسر بداخلاق صاحبخونه. ولی اونقد تو جای جای داستان افسار احساسشو رو به موقع کشیده و کنترل کرده که ادم دلش میخواد میشد همینقد ما هم تو زندگیمون میتونستیم معقول عمل کنیم.. طوری که بعد ها و درخفا از خودمون هم راضی باشیم و بخودمون افتخار کنیم.
شمیم تو دانشگاه از *☆♡فرزانه♡☆* پرسید بچه ها کوشن؟ و این شخصیت محبوب راضی شده در حد دوکلام تو داستان الهه بیاد و جواب شمیمو بده بگه 🤷♀ نمیدونم سریع جم کردن رفتن. 😝😂😂.
الهه جون انقده خندیدم اسممو دیدم خوشم اومد ایکه همکلاسیشون بودم. دفه بعد میرم یه پس گردنی به زهرا میزنم.. بابت رکبی که به شمیم زد دختره ی فضول.. البته لازم نیس ازین خشونت ذاتیم تو داستان پرده برداری کنی😂😂.
بگدریم.
چه دختره تیزیه این شمیم.. بخدا من بودم در مقابل فالگیره درجا باورم میشد و میگفتم وای نگو تو رو خدا.. بقیش چی. اونم بگه اول یه پنج تومنی ده تومنی رد کن بیاد اونجا عقلم سر جاش میومد میگفتم تا همین حد گفتی کافیه برو پی کارت.
خلاصه شمیم اینجا بند احساسش نشد واسه اینکه چیزای دلخواهشو بشنوه با دل فالگیر راه بیاد و همچین با جدیت جلوشو گرفت و گفت از طرف کی اجیر شده... وقتی هم فهمید دست رفیقاش باهم تو یه کاسه اس باز کشش نداد و چون همخونه ان و نمیشه با قهر و فیس روزا بعدشو زهر خودش کنه از موقعیت پیش اومده به نفع خودش سود برد و گفت کارا یه هفته رو دوش خودشون.
رفتارش سیاستمدارانه بود. بازم خودمو جا شمیم میزارم من سکوت و میکردم یا مقابله به مث در هر صورت رفتارم منو به ارامش نمیرسوند و ازینکه دوستام اینجور بازیم دادن تو دلم عقده میشد وهم اینکا نتونستم حالشونو بگیرم از خودم عصبانی.
مرسی الهه عزیزم.. لدت بردم از دوپارت، و داستان بدجاییش کات خورد ومنتظر میشیم ببینیم چه اتفاقی درپیش رو هست.
❤️❤️❤️😘😘😘💞💞💞😍😍😍🙏🙏🙏🙏