در باب فرهنگ کاری و خوراک چینی ها!
یکی از تصویرهایی که از چینی ها در دنیا وجود داشته و گویا هنوز هم وجود دارد این است که چینی ها کم غذا می خورند، چون احتمالا عموما فقیر و بدبخت هستند و در عین حال، زیاد کار می کنند چون مجبورند بیگاری کنند تا حقوق بخور و نمیری بگیرند. در طی حداقل 15 سال گذشته با چینی های زیادی هم دانشگاهی و همکار بوده ام و در مقطعی اساسا روی یک پروژه فایننس چینی کار می کردم و دو ماهی هم در پکن بودم. با این تجارب، تصویر کاملا متفاوت و شاید به روز شده از چینی ها به دست آوردم.
فرهنگ کاری
چینی ها را مردمانی دیدم که عمدتا آرام و خونسرد کار می کنند به شکلی که اصطلاحا "آب توی دلشان تکان نمی خورد!" مثلا زمانی که در چین بودم می دیدم که حتی کارهای مهم را که مثلا با ده دقیقه وقتِ بیشتر قابل تمام کردن بودند، برای ناهار نیمه تمام رها می کردند. بعد از ناهار هم یک بالشت از کشوی میز در می آوردند و روی میز کار گذاشته و خیلی شیک حدود نیم ساعتی به حالت نشسته چرت می زدند!! در ضمن راس ساعت 4:30 هم تعطیل می کردند تا از اتوبوس های شرکت برای رفتن به خانه جا نمانند! خبری از کار شدید و استرس اصلا نبود! اکثر چینی های همدانشگاهی و همکارم در خارج از چین، نه به این شدت اما تا حدودی همین گونه بودند. اکثرا خیلی ریلکس و آهسته آهسته کار می کنند. برخی اوقات هم این آهستگی به معنای کیفیت بسیار بالای کارشان نیست! خیلی معمولی اما آرام و با اعتماد به نفس کار می کنند. اعتماد به نفسی که احتمالا پشتوانه اش جایگاه بالای کشورشان در دنیاست. به نوعی سرشان را بالا می گیرند. البته مشاهدات من از وضعیت کاری چینی ها مربوط به ایران، چین و سوییس است. در آمریکا یا جاهایی که رقابت شدیدتر است، قابل تصور است که چینی ها جور دیگری رفتار کنند.
فرهنگ غذا خوردن
یکی از خوش و بش های مرسوم چینی ها وقتی همدیگر را می بینند این سوال است که "غذا خوردی؟"! شاید چون به طور تاریخی چین همیشه کشور فقیری بوده و سیر کردن شکم یک جور دغدغه اصلی به حساب می آمده تا جایی که این عبارت به جای سلام و احوالپرسی به کار رفته است. حالا این گفتمان در فرهنگ چینی ها هنوز باقی مانده با وجود این که اکثریت چینی ها دیگر فقیر نیستند و حتی خیلی هایشان، بخصوص در مناطق شهری، رفاه خیلی خوبی دارند. با این مقدمه باید بگویم که یکی از تعجب های من در پکن این بود که چرا اکثر چینی ها اینقدر غذا می خوردند؟؟!! واقعا زیاد می خوردند! در رستوران ها و مهمانی ها می دیدی که عمده چینی ها به راحتی یک و نیم تا دو برابر ما غذا می خوردند! مثلا یکبار که با چند همکار، مهمان چینی ها بودیم، بعد از اینکه ما دست از غذا خوردن کشیدیم، میزبانان خودشان یکی دو دور دیگر باز غذاهای مختلف سفارش دادند. از آن عجیب تر برای من این بود که چرا با این همه خوردن، این قدر لاغر و قلمی هستند! به قولی واقعا "نون حروم کن هستند!" :)
حالا این دو مورد را گفتم تا بگویم وقتی صحبت های آقایان را در مورد کم غذایی و قناعت و کار شدید چینی ها می شنوم، با خودم می گویم احتمالا دو تا چین داریم! یکی آنکه من دیدم و تجربه کردم و یکی که این آقایان می گویند که احتمالا چین دیگری است! حتی اگر هم همان چین باشد، قبول است! مردم ایران فرهنگ غذایی و کاری مردم چین را با تعریف آقایان یاد می گیرند و به کار می بندند. اما آیا سیاستمداران ایرانی هم فرهنگ سیاستمداران و خردورزی حکمرانان چینی را الگوی خود قرار خواهند داد؟ یا الگوها فقط برای مردم عادی هستند؟
اما واقعیت این است که چین خیلی عوض شده! مردم چین، بخصوص نسل های جدید، در حال استفاده از رفاهی هستند که در این سال ها حزب کمونیست برای آنها به ارمغان آورده است و آنها هم به قولی "حالش را می برند". نوش جانشان! نوش جان هر کشور و مردمی که نعمتی دارد به نام حاکمان باخرد. حاکمانی که مردمان گرسنه را سیر کردند و نام کشور و مردمشان را در دنیا سربلند کردند. نه برعکس!
@economy
یکی از تصویرهایی که از چینی ها در دنیا وجود داشته و گویا هنوز هم وجود دارد این است که چینی ها کم غذا می خورند، چون احتمالا عموما فقیر و بدبخت هستند و در عین حال، زیاد کار می کنند چون مجبورند بیگاری کنند تا حقوق بخور و نمیری بگیرند. در طی حداقل 15 سال گذشته با چینی های زیادی هم دانشگاهی و همکار بوده ام و در مقطعی اساسا روی یک پروژه فایننس چینی کار می کردم و دو ماهی هم در پکن بودم. با این تجارب، تصویر کاملا متفاوت و شاید به روز شده از چینی ها به دست آوردم.
فرهنگ کاری
چینی ها را مردمانی دیدم که عمدتا آرام و خونسرد کار می کنند به شکلی که اصطلاحا "آب توی دلشان تکان نمی خورد!" مثلا زمانی که در چین بودم می دیدم که حتی کارهای مهم را که مثلا با ده دقیقه وقتِ بیشتر قابل تمام کردن بودند، برای ناهار نیمه تمام رها می کردند. بعد از ناهار هم یک بالشت از کشوی میز در می آوردند و روی میز کار گذاشته و خیلی شیک حدود نیم ساعتی به حالت نشسته چرت می زدند!! در ضمن راس ساعت 4:30 هم تعطیل می کردند تا از اتوبوس های شرکت برای رفتن به خانه جا نمانند! خبری از کار شدید و استرس اصلا نبود! اکثر چینی های همدانشگاهی و همکارم در خارج از چین، نه به این شدت اما تا حدودی همین گونه بودند. اکثرا خیلی ریلکس و آهسته آهسته کار می کنند. برخی اوقات هم این آهستگی به معنای کیفیت بسیار بالای کارشان نیست! خیلی معمولی اما آرام و با اعتماد به نفس کار می کنند. اعتماد به نفسی که احتمالا پشتوانه اش جایگاه بالای کشورشان در دنیاست. به نوعی سرشان را بالا می گیرند. البته مشاهدات من از وضعیت کاری چینی ها مربوط به ایران، چین و سوییس است. در آمریکا یا جاهایی که رقابت شدیدتر است، قابل تصور است که چینی ها جور دیگری رفتار کنند.
فرهنگ غذا خوردن
یکی از خوش و بش های مرسوم چینی ها وقتی همدیگر را می بینند این سوال است که "غذا خوردی؟"! شاید چون به طور تاریخی چین همیشه کشور فقیری بوده و سیر کردن شکم یک جور دغدغه اصلی به حساب می آمده تا جایی که این عبارت به جای سلام و احوالپرسی به کار رفته است. حالا این گفتمان در فرهنگ چینی ها هنوز باقی مانده با وجود این که اکثریت چینی ها دیگر فقیر نیستند و حتی خیلی هایشان، بخصوص در مناطق شهری، رفاه خیلی خوبی دارند. با این مقدمه باید بگویم که یکی از تعجب های من در پکن این بود که چرا اکثر چینی ها اینقدر غذا می خوردند؟؟!! واقعا زیاد می خوردند! در رستوران ها و مهمانی ها می دیدی که عمده چینی ها به راحتی یک و نیم تا دو برابر ما غذا می خوردند! مثلا یکبار که با چند همکار، مهمان چینی ها بودیم، بعد از اینکه ما دست از غذا خوردن کشیدیم، میزبانان خودشان یکی دو دور دیگر باز غذاهای مختلف سفارش دادند. از آن عجیب تر برای من این بود که چرا با این همه خوردن، این قدر لاغر و قلمی هستند! به قولی واقعا "نون حروم کن هستند!" :)
حالا این دو مورد را گفتم تا بگویم وقتی صحبت های آقایان را در مورد کم غذایی و قناعت و کار شدید چینی ها می شنوم، با خودم می گویم احتمالا دو تا چین داریم! یکی آنکه من دیدم و تجربه کردم و یکی که این آقایان می گویند که احتمالا چین دیگری است! حتی اگر هم همان چین باشد، قبول است! مردم ایران فرهنگ غذایی و کاری مردم چین را با تعریف آقایان یاد می گیرند و به کار می بندند. اما آیا سیاستمداران ایرانی هم فرهنگ سیاستمداران و خردورزی حکمرانان چینی را الگوی خود قرار خواهند داد؟ یا الگوها فقط برای مردم عادی هستند؟
اما واقعیت این است که چین خیلی عوض شده! مردم چین، بخصوص نسل های جدید، در حال استفاده از رفاهی هستند که در این سال ها حزب کمونیست برای آنها به ارمغان آورده است و آنها هم به قولی "حالش را می برند". نوش جانشان! نوش جان هر کشور و مردمی که نعمتی دارد به نام حاکمان باخرد. حاکمانی که مردمان گرسنه را سیر کردند و نام کشور و مردمشان را در دنیا سربلند کردند. نه برعکس!
@economy