صبحهایی که کلمات مسیر زندگیام را روشن کردند.
❇️صبحی از زمستان بود و من، خسته از شلوغیهای روزمره و دغدغههای بیپایان زندگی، تصمیم گرفتم به پیشنهاد یکی از استادان قدیمیام عمل کنم یعنی نوشتن صبحگاهی.
💥بارها شنیده بودم که این عادت شاید ساده به نظر برسد، اما قدرتی عمیق در پشت کلمات اولیهی هر صبح نهفته است.
آن روز، هوا سرد بود و بوی چای تازه در خانه پیچیده بود. من دفترچهای قدیمی از دوران نوجوانیاش را پیدا کردم؛ دفترچهای که هنوز خطوط بیقراریهای نوجوانیام را در دل خود داشت. در حالی که یک پتو دور خودم پیچیده بودم، پشت میز نشستم. صفحهای سفید پیش رویم بود. قلم را برداشتم و نوشتم.
امروز را چگونه آغاز کنم؟✨✨✨
این یک سوال ساده بود، اما همین کافی بود تا سیل افکارم جاری شود. با نوشتن هر جمله، سنگینیهای ذهنم کمتر میشد. از ایدههای کوچینگ گرفته تا داستانهایی که در ذهنم پرسه میزدند، همه روی صفحه نمایان میشدند.
⚡️بعد از چند روز، متوجه شدم که نوشتنهای صبحگاهی دیگر شبیه تمرین نیست؛ بلکه شبیه یک گفتگوی صمیمانه با خودم شده است. هر صبح، دفترچهام پر از ایدههایی میشد که میتوانستم در کلاسهای کوچینگ، دورههای فن بیان یا حتی رمانهای جدیدم به کار ببرم.
✨اما اتفاق جالبتر زمانی افتاد که فهمیدم این عادت کوچک، خلاقیتم را چند برابر کرده است. یک روز، در حالی که داشتم برای کلاس "ارتباط مؤثر با نوجوان" برای والدین برنامهریزی میکردم، یادداشتهای صبحگاهیام را ورق زدم. ایدهای که در یکی از صبحها به ذهنم رسیده بود، حالا تبدیل به یک بخش کلیدی از برنامهام شد.
⚡️ با همان دفترچهی قدیمی، حالا دیگر به قدرت واقعی نوشتن ایمان داشتم. هر صبح، وقتی که قلم را روی کاغذ به حرکت در می آوردم، نه تنها ذهنم را آزاد میکرد، بلکه مسیر جدیدی برای زندگیام پیدا میکرد.
✨دفترچههایی که حالا پر از رویاها، طرحها و حتی ایدههایی بود که گاهی در کارگاه مهارتهای ارتباطی به کار میآمدند،
یا در جلسات کوچینگ الهامبخش کوچیهایم میشوند. فهمیدم که نوشتنهای صبحگاهی، فقط درباره کلمات نیستند؛ بلکه درباره یافتن صدای درونی خودم است. آن روزها به خودم گفتم:
«معلومه میتونم بهتر بشم، چون این کلمات راه را نشانم دادند.
✨اگر بخواهم ساده بگویم: آن دفترچهها دیگر فقط یک عادت نبودند. آنها به نقشهای برای رشد، خلاقیت و حتی آرامشم تبدیل شدند.
فاطمه داداشی
🆔 @donyaye_nevisandegi
#معلومه_که_میتونی_بهتر_بشی
#کتاب
#داستان_نوجوانی
❇️صبحی از زمستان بود و من، خسته از شلوغیهای روزمره و دغدغههای بیپایان زندگی، تصمیم گرفتم به پیشنهاد یکی از استادان قدیمیام عمل کنم یعنی نوشتن صبحگاهی.
💥بارها شنیده بودم که این عادت شاید ساده به نظر برسد، اما قدرتی عمیق در پشت کلمات اولیهی هر صبح نهفته است.
آن روز، هوا سرد بود و بوی چای تازه در خانه پیچیده بود. من دفترچهای قدیمی از دوران نوجوانیاش را پیدا کردم؛ دفترچهای که هنوز خطوط بیقراریهای نوجوانیام را در دل خود داشت. در حالی که یک پتو دور خودم پیچیده بودم، پشت میز نشستم. صفحهای سفید پیش رویم بود. قلم را برداشتم و نوشتم.
امروز را چگونه آغاز کنم؟✨✨✨
این یک سوال ساده بود، اما همین کافی بود تا سیل افکارم جاری شود. با نوشتن هر جمله، سنگینیهای ذهنم کمتر میشد. از ایدههای کوچینگ گرفته تا داستانهایی که در ذهنم پرسه میزدند، همه روی صفحه نمایان میشدند.
⚡️بعد از چند روز، متوجه شدم که نوشتنهای صبحگاهی دیگر شبیه تمرین نیست؛ بلکه شبیه یک گفتگوی صمیمانه با خودم شده است. هر صبح، دفترچهام پر از ایدههایی میشد که میتوانستم در کلاسهای کوچینگ، دورههای فن بیان یا حتی رمانهای جدیدم به کار ببرم.
✨اما اتفاق جالبتر زمانی افتاد که فهمیدم این عادت کوچک، خلاقیتم را چند برابر کرده است. یک روز، در حالی که داشتم برای کلاس "ارتباط مؤثر با نوجوان" برای والدین برنامهریزی میکردم، یادداشتهای صبحگاهیام را ورق زدم. ایدهای که در یکی از صبحها به ذهنم رسیده بود، حالا تبدیل به یک بخش کلیدی از برنامهام شد.
⚡️ با همان دفترچهی قدیمی، حالا دیگر به قدرت واقعی نوشتن ایمان داشتم. هر صبح، وقتی که قلم را روی کاغذ به حرکت در می آوردم، نه تنها ذهنم را آزاد میکرد، بلکه مسیر جدیدی برای زندگیام پیدا میکرد.
✨دفترچههایی که حالا پر از رویاها، طرحها و حتی ایدههایی بود که گاهی در کارگاه مهارتهای ارتباطی به کار میآمدند،
یا در جلسات کوچینگ الهامبخش کوچیهایم میشوند. فهمیدم که نوشتنهای صبحگاهی، فقط درباره کلمات نیستند؛ بلکه درباره یافتن صدای درونی خودم است. آن روزها به خودم گفتم:
«معلومه میتونم بهتر بشم، چون این کلمات راه را نشانم دادند.
✨اگر بخواهم ساده بگویم: آن دفترچهها دیگر فقط یک عادت نبودند. آنها به نقشهای برای رشد، خلاقیت و حتی آرامشم تبدیل شدند.
فاطمه داداشی
🆔 @donyaye_nevisandegi
#معلومه_که_میتونی_بهتر_بشی
#کتاب
#داستان_نوجوانی