Forward from: پیوست عکس و فایل به متن طولانی
#پاورقی_دل
#پارتیواقعیدرآیندهنزدیک
#همخونهای
#پسرخشن_و_غیرتی
#صحنه_های_فول_عاشقانه
#سینش تند بالا و پایین میشد و نفس های #داغش پوست صورتم رو می سوزوند.
یه دستش رو دور کمرم انداخت و دست دیگش رو روی دیوار پشت سرم گذاشت
سرش رو پایین گرفت.. حرم نفس های داغش روی #لاله گوشم خالی میشد.. قلبم از ترس و آمیخته به هیجان در حال انفجار بود..
نفس هایی که بین موهام میکشید باعث سستی بدنم شده بود. با صدایی بم تر از همیشه آروم تو گوشم گفت :
-این طرز لباس پوشیدن تو خونه ای که یه مرد از نوع گرسنه که از قضا #محرمش هم هستی نیست خانوم کوچولو!
صورتش رو روی صورتم میاره و گرمی لب هاش، #لبم رو به آتیش میکِشه لحظه ای مکث میکنه و دوباره لب هاش رو نزدیک گوشم میاره و با صدایی که از شدت #نیاز به لرزش در آومده آروم میگه
- اینطوری نمیتونم به قولی که بهت دادم پایبند بمونم.. اذیتم نکن دختر.. من آتیشم.. دارم میسوزم یا آرومم کن یا بیشتر از این #داغم نکن، دِ لامصب تو نمیدونی خودوداری در برابرت چقدر سخته، دارم جون میکَنم آیشن...
https://t.me/joinchat/AAAAAEm-EW2yaALQkQrRBA
تقابل بین مردی #غیرتی و دختری بی قید و شرط!
#پارتیواقعیدرآیندهنزدیک
#همخونهای
#پسرخشن_و_غیرتی
#صحنه_های_فول_عاشقانه
#سینش تند بالا و پایین میشد و نفس های #داغش پوست صورتم رو می سوزوند.
یه دستش رو دور کمرم انداخت و دست دیگش رو روی دیوار پشت سرم گذاشت
سرش رو پایین گرفت.. حرم نفس های داغش روی #لاله گوشم خالی میشد.. قلبم از ترس و آمیخته به هیجان در حال انفجار بود..
نفس هایی که بین موهام میکشید باعث سستی بدنم شده بود. با صدایی بم تر از همیشه آروم تو گوشم گفت :
-این طرز لباس پوشیدن تو خونه ای که یه مرد از نوع گرسنه که از قضا #محرمش هم هستی نیست خانوم کوچولو!
صورتش رو روی صورتم میاره و گرمی لب هاش، #لبم رو به آتیش میکِشه لحظه ای مکث میکنه و دوباره لب هاش رو نزدیک گوشم میاره و با صدایی که از شدت #نیاز به لرزش در آومده آروم میگه
- اینطوری نمیتونم به قولی که بهت دادم پایبند بمونم.. اذیتم نکن دختر.. من آتیشم.. دارم میسوزم یا آرومم کن یا بیشتر از این #داغم نکن، دِ لامصب تو نمیدونی خودوداری در برابرت چقدر سخته، دارم جون میکَنم آیشن...
https://t.me/joinchat/AAAAAEm-EW2yaALQkQrRBA
تقابل بین مردی #غیرتی و دختری بی قید و شرط!