اره و صداها و حرکات کوچیک بیدارش میکنه ولی اینبار بیدار نشد. حداقل نصف پستونای سفید و درشتش بیرون بود. دستمو بردم جلو و به ارومی روی لختی پستونش گذاشتم، وقتی دیدم محل نمیذاره شروع کردم به دست کشیدن و مالیدن پستوناش. پوست لطیف پستونای بزرگ و نرمش رو زیر دستم حس میکردم. کمی بعد، به ارومی پتو رو از روش کنار کشیدم، پاهای مامان باز بود ولی دامن لباسش، کوسش رو پوشونده بود. دستمو روی زانوش گذاشتم و به ارومی به بالا حرکت کردم، از قسمت داخلی رون گوشتیش رد شدم و دستم دراخر روی کوسش قرار گرفت، کوس داغ و نرم و گوشتی مامان رو برای اولین بار لمس میکردم، مامان هیچ حرکتی نمیکرد، فقط دراز کشیده بود و به ارومی نفس می کشید. انگشتامو لای لبای کوسش فشار دادم و چوچولشو هم پیدا کردم، بعد از کمی مالیدن، مامان یه تکون خورد و ناخوداگاه دستمو کشیدم، مامان به پهلو برگشت و پشتشو کرد بهم. دامن لباس، کونشو پوشونده بود، کمی صبر کردم و بعد دامنش رو کشیدم روی کمرش، وای که چه کونی بود، سفید و بزرگ، اروم دستمو روی کونش گذاشتم، کون مامان فوق العاده نرم و پنبه ای بود، انگشتام بدون هیچ فشاری توی گوشتش فرو می رفت. شروع کردم به مالیدن و دست کشیدن به کونش، با اینکه قطعا می دونستم بیداره ولی هنوز میترسیدم محکم بمالم. دستمو توی چاک کونش فرو کردم. نوک انگشتم به سوراخ کون داغش خورد، مامان یه لحظه خودشو سفت کرد ولی خیلی زود دوباره شل شد. کمی با نوک انگشت، سوراخ کونشو ماساژ دادم، وقتی خواستم دوباره دستمو به کوسش برسونم مامان زانوهاشو بالاتر اورد. حالا بالا تنه و پایین تنه ی مامان زاویه 90 درجه داشت و زانوهاش رو هم خم کرده بود. کمی لبای کوسشو که از بین پاهاش زده بود رو مالیدم، دیگه نمی تونستم تحمل کنم، وقتی تا اینجا اومده بودم باید تا اخر می رفتم. از جام بلند شدم و لباسامو دراوردم، بعد اروم پشت مامان دراز کشیدم، کیرمو با دست گرفتم، سر کیرمو یکی دوبار لای لبای کوسش بالا پایین کردم تا بلاخره سوراخ کوسشو پیدا کردم و به ارومی فشارش دادم تو. باور نمیکردم که کوس مامان انقدر تنگ باشه. با زاویه ای که داشتیم، کون بزرگ مامان اجازه نمیداد که حتی نصف کیرم بره تو. سر کیرمو کمی توی سوراخ کوسش جلو عقب کردم. مامان در حالی که وانمود میکرد هنوز خوابه، به ارومی بالا تنه اش رو جلوتر برد، تا جایی که بدنمون کاملا به هم عمود شد. اینجوری با کمی فشار کیرمو تا ته توی کوسش فرو کردم. دیواره های کوسش کاملا به کیرم چسبیده بود و اگه خیس نبود، ممکن نبود که کیرم حرکت کنه. پهلوی مامان رو گرفتم و به ارومی شروع کردم به تلنبه زدن، کیرمو تا سرش بیرون می کشیدم و دوباره تا ته فرو میکردم توش. مامان بیصدا و بیحرکت خوابیده بود و خودش رو به دست من سپرده بود. دستشو روی شکمش گذاشته بود، وقتی سعی کردم دستمو از زیر بازوش به پستونش برسونم، دستشو بلند کرد و بازوشو روی صورتش گذاشت، پستونش رو از روی لباس گرفتم، پستون مامان هنوز سفت و خوش حالت بود، همزمان با تلنبه زدن تو کوسش، پستونش رو هم میمالیدم. کمی توی اون حالت تلنبه زدم، بعد بلند شدم و پشتش زانو زدم. مامان به پهلو خوابیده بود و پاهاشو تو شکمش جمع کرده بود، همچنان صورتشو زیر بازوش قایم کرده بود. کیرمو دوباره توی کوس خیسش فرو کردم و شروع کردم به تلنبه زدن، دست چپمو روی کونش گذاشته بودم و با دست راست، رون گوشتیش رو گرفته بودم. قدرت تلنبه هامو بیشتر کرده بودم، بار هر تلنبه، یه موج زیبا روی کونش شکل میگرفت. بعد از چند تا تلنبه، پای بالایی مامان رو بلند کردم و با دست چپ تو هوا نگهش داشتم. لای پاهاش باز شده بود و همزمان با تلنبه زدن تو کوسش، با دست راست شروع کردم به مالیدن چوچوله اش، مامان داشت نفس نفس میزد ولی ناله نمیکرد، داغ شده بودیم و هر دو به شدت عرق کرده بودیم. من تجربه ی سکس با چندتا زن و دختر رو داشتم، ولی هیچوقت چنین حسی نداشتم و چنین لذتی رو تجربه نکرده بودم. امیخته شدن عشق و هوس، لذت سکس با مامان رو چندبرابر می کرد، هرچند که مامان بخاطر خجالت و حیا، خودشو به خواب زده بود ولی میدونستم که لذت اون اگه بیشتر از من نباشه، کمتر نیست. ترشحات غلیظ کوسش به حدی زیاد شده بود که نه تنها لای پاش رو خیس کرده بود، بلکه از رونش پایین اومده بود و به تشک هم رسیده بود. کیرمو بیرون کشیدم، دستمو رو پهلوش گذاشتم و با فشار اروم بهش فهموندم که می خوام به پشت بخوابه. مامان به ارومی برگشت ولی بازوشو روی چشماش نگه داشت. پایین لباس مامان رو گرفتم و بالا کشیدم ولی چون پشتش زیر مامان مونده بود، فقط تا زیر پستوناش بالا اومد، مامان خیلی جزئی، در حد دو سه سانتیمتر خودشو بلند کرد و تونستم جلوی لباسشو تا زیر چونه اش بالا بکشم. حالا پستونای لخت مامان بیرون افتاده بود. پستونهای مامان هنوز فرم خودشونو حفظ کرده بودن و شل و وارفته نشده بودن، با هاله ی قهوه ای رنگ به اندازه ی یه سکه ی پونصد تومنی و ن