از مقدمهی مترجم:
انسانشناسی در جهان، در سه دوره، از قرن نوزدهم تا کنون، تجربیات متفاوتی پشت سر گذاشته است. برخلاف آنچه در ایران دربارهی این شاخه از انسانشناسی تصور میشود، این حوزهی علمی در جهان بسیار پویا و رو به رشد است... نگاه چندوجهی به مسألهی انسان، از جمله تغییرات مهم در انسانشناسی بهشمار میرود که رویکرد زیستی-فرهنکی را به رویکردهای یکوجهی و تخصصی که در قرن بیستم شکل کرفت، اضافه کرده است. در ایران اطلاعات دربارهی این شاخه از علم انسانشناسی تنها مربوط به دورهی اول، یعنی قرن نوزدهم است که در آن، نژاد محور اصلی مباحث است. تغییر و تحولات این علم پس از نیمهی دوم قرن بیستم در ایران چندان مطرح نشده و به همین دلیل نسبت به این شاخه از انسانشناسی بدبینی وجود دارد...
انسانشناسی در جهان، در سه دوره، از قرن نوزدهم تا کنون، تجربیات متفاوتی پشت سر گذاشته است. برخلاف آنچه در ایران دربارهی این شاخه از انسانشناسی تصور میشود، این حوزهی علمی در جهان بسیار پویا و رو به رشد است... نگاه چندوجهی به مسألهی انسان، از جمله تغییرات مهم در انسانشناسی بهشمار میرود که رویکرد زیستی-فرهنکی را به رویکردهای یکوجهی و تخصصی که در قرن بیستم شکل کرفت، اضافه کرده است. در ایران اطلاعات دربارهی این شاخه از علم انسانشناسی تنها مربوط به دورهی اول، یعنی قرن نوزدهم است که در آن، نژاد محور اصلی مباحث است. تغییر و تحولات این علم پس از نیمهی دوم قرن بیستم در ایران چندان مطرح نشده و به همین دلیل نسبت به این شاخه از انسانشناسی بدبینی وجود دارد...