خیلی خوبه که بعد از مرگمون، تمام عناصر بدنمون تجزیه و وارد بافت طبیعت میشه. میریم توی شکم مورچهها و کرمها، قارچها و سبزهها ازمون رشد میکنن و تا روزی که کل هستی رو تاریکی فرا بگیره و اتمهای هستی رو به زوال برن، در چرخهٔ طبیعت و هستی میچرخیم. تا میتونید با مورچهها مهربون باشید. هر از گاهی بذارید یه تیکه گوشتتون رو بخورن تا عادت کنن بهتون و موقعی که توی گور شروع به خوردنتون میکنن، مزهای آشنا بیاد زیر زبونشون و خاطراتتون زنده بشه.
[تکهای از گوشت انگشت کوچک پایش را با چاقو میبرد و کنار لانهٔ مورچهها میگذارد و با فریاد میگوید]:
بخورید ای میزبانان آیندهٔ من. بخورید و داستانها از مزهٔ تن من بازگو کنید.
@Comentiat • نکبت