وقتی کویر نبودی گلی به نام تو در سینه کاشتم
حال من این نهال بی حد شکفته را که دیگر در نهان خانهی تنگ سینه جا نمیشود کجا نشا کنم؟
وقتی در این دیار نمیبارد باران و ابر نطفهی مرواردی است در صدفِ بی آفتابِ اقیانوسی دور دست
نه میکارمش ... در کف باغچهی امید میگذارمش
شاید که باد، این اسب بی سوار روزی با سوار گذشت از این دیار
شاید باران بارید ... ( ایرج رحمانپور )
سال نو مبارک ❤️🤍💚
https://t.me/bushe