Forward from: ابزارک ?
🫂❤️🔥 تهیونگ کوکی رو به دیوار تکیه داد و لب هاش رو از هم فاصله داد.
متوجه هیچ چیز نبود و فقط خزیدنه زبونه کوکی روی زبونش بود که حس میکرد.
صدای بوسیدنه عمیقشون تو اتاق طنین انداخته بود و هیچ کدوم نمیخواستن از لب های هم دل بکنند.
حدود پنج دقیقه بود که فقط داشتند هم دیگه رو میبوسیدند.
اونقدر صدای بوسه های خیسشون و ناله های بی قرارشون بین لب های هم دیگه بلند بود که حتی متوجه باز شدن در اتاق هم نشده بودند...‼️
متوجه هیچ چیز نبود و فقط خزیدنه زبونه کوکی روی زبونش بود که حس میکرد.
صدای بوسیدنه عمیقشون تو اتاق طنین انداخته بود و هیچ کدوم نمیخواستن از لب های هم دل بکنند.
حدود پنج دقیقه بود که فقط داشتند هم دیگه رو میبوسیدند.
اونقدر صدای بوسه های خیسشون و ناله های بی قرارشون بین لب های هم دیگه بلند بود که حتی متوجه باز شدن در اتاق هم نشده بودند...‼️