Video is unavailable for watching
Show in Telegram
🔞تهیونگ کوکی رو به دیوار تکیه داد و لب هاش رو از هم فاصله داد.
متوجه هیچ چیز نبود و فقط خزیدنه زبونه کوکی روی زبونش بود که حس میکرد.
صدای بوسیدنه عمیقشون تو اتاق طنین انداخته بود و هیچ کدوم نمیخواستن از لب های هم دل بکنند.
حدود پنج دقیقه بود که فقط داشتند هم دیگه رو میبوسیدند.
تهیونگ لب های کوکی رو عمیقا میمکید و البته..... این سوک بود که با خشم جلوی عمارت ایستاده بود و داشت وارد خونه میشد...
اونقدر صدای بوسه های خیسشون و ناله های بی قرارشون بین لب های هم دیگه بلند بود که حتی متوجه باز شدن در اتاق هم نشده بودند.
تا اینکه سوک داد زد: داری چه گهی میخوری جونگ کوک⁉️😱
‼️ https://t.me/+Dx2DMxAC7f84ZThk ‼️
💣 https://t.me/+Dx2DMxAC7f84ZThk 💣
متوجه هیچ چیز نبود و فقط خزیدنه زبونه کوکی روی زبونش بود که حس میکرد.
صدای بوسیدنه عمیقشون تو اتاق طنین انداخته بود و هیچ کدوم نمیخواستن از لب های هم دل بکنند.
حدود پنج دقیقه بود که فقط داشتند هم دیگه رو میبوسیدند.
تهیونگ لب های کوکی رو عمیقا میمکید و البته..... این سوک بود که با خشم جلوی عمارت ایستاده بود و داشت وارد خونه میشد...
اونقدر صدای بوسه های خیسشون و ناله های بی قرارشون بین لب های هم دیگه بلند بود که حتی متوجه باز شدن در اتاق هم نشده بودند.
تا اینکه سوک داد زد: داری چه گهی میخوری جونگ کوک⁉️😱
‼️ https://t.me/+Dx2DMxAC7f84ZThk ‼️
💣 https://t.me/+Dx2DMxAC7f84ZThk 💣