باور کن من یهویی از رابطه نرفتم. باور کن من یک شبه رفاقتمو با تو تموم نکردم. باور کن که من یه دفعهای خسته نشدم. باور کن من الکی جا نزدم. باور کن من از رابطهم با تو و ارتباطمون پشیمون نشدم. باور کن من از دوست داشتنِ تو خسته نشدم. باور کن من از جنگیدن برایِ تو خسته نشدم. باور کن من از کمک کردن به تو، تو شرایطِ سخت خسته نشدم. باور کن من از قهر و آشتیامون خسته نشدم. باور کن من از وقتایی که تو بهم پناه میاوردی خسته نشدم. باور کن من از اینکه برات پناهگاه باشم، خسته نشدم. من خیلی تلاش کردم همه چیزو درست کنم. خیلی تحمل کردم، خیلی صبر کردم، ولی تو کمکم نکردی! به خودم اومدم دیدم داری حرمتِ روزهایی که باهم گذرونده بودیم رو، با شکستنِ قلبم از بین میبری. من برایِ همیشه رفتم، چون دیدم داری طوری قلبمو میشکنی که هیچکس تا حالا نتونسته. نمیدونم، شاید نباید انقدر دوستت میداشتم که بتونی اینطوری و بیشتر از هر کسی، با حرفات قلبمو بشکنی.
.
.