م چه طوفانی هستی تو خاله ! گفت فدای کیرت ! بکن توش فرهاد ببینم چی میکنی ! کیرمو یه تف زدمو کردم تو کوصش ، دیگه تو دنیای خودم نبودم ، اروم تلمبه میزدم و گاهی یه استراحت میدادم که ابم زود نیاد ! بعد بهش گفتم خاله برگرد میخوام مثل سگ بکنمت ! برگشت رو چهار دست و پا ...رفتم پشتش و بهترین حالتی بود که دیده بودم ! ممه هاش اویزون بود و کوصش لای دوتا کون خوش فرم و ران عالی....دوباره کیرمو انداختم تو کوصشو با تمام توان تلمبه میزدم ، همینجور عرق میکرد و منم هر لحظه داغ تر ... یه لحظه حس کردم داره ابم میاد ،،دیگه تلمبه نزدم ، گفتم خاله الان ابم میاد ، چیکارش کنم ؟ گفت بریز رو سینه هام ! گفتم اره شاید واسه کیستت خوب باشه ! خندیدیم و بعد دوباره چندتا تلمبه زدم و ابمو پاشیدم رو سینه هاش! هر دو دیگه از حال رفته بودیم ...بهش گفتم خاله هر وقت گفتم از دوا درمون چه خبر یه جوری جور کن دوباره بیام واسه درمانت به روش خودم :-) و هنوز هم ماهی یه بارمامان محمد رو دارمش :-)
پایان
@azadidastan 😈
پایان
@azadidastan 😈