درست فکر کرده بودم . شهوت همون چیزی که همه دارند و میخواند بگن نداریم . اینجا به بعد دیگه فقط باید ادامه راه رو میرفتم . نزدیک دو دقیقه بود داشتم لبهای یه زن بینهایت زیبا حشری و تشنه رو میخوردم . حاجی احمق اینقدر درگیر زنهای مردم بود که یادش رفته بود یه یه فرشته . یه هلو پوست کنده تو خونه داره .وقتی داشتم نرمی سینه های منیر جون رو با دستم حس میکردم . اب دهنم خشک شده بود . قلبم تند وتند میزد . و تقریبا کیرم به سفتی سنگ شده بود . باورم نمیشد . وقتی منیر دستش رو برد سمت شلوارم هم خوشحال بودم هم شوکه شده بودم . ،وقتی کیرم از قفس شرتم ازاد شد مثل بچه ای که پستونک میخوره داخل دهن منیر مکیده میشد . منیر هنوز دامنش تنش بود .
دکمه های پیرهنش بسته و روسری که معلوم نبود کجا بود . همون چند دقیقه اول ابم به شدت پاچید بیرون و روی دست منیر ریخت . اصلا بدش نیومد و داشت با کیرم بازی میکرد . من که حالا ار ضا شده بودم داشت مغذم کار میکرد که این چه کاری و این حرفها . خواستم تموم کنم که چنان دادی سرم کشید که کس کش هر چی میگم فقط بگو چشم .
عین یه جنده دامن و شلوارش رو با هم داد پایین و گفت بخورش .
با اینکه بدم میومد ولی جرات تمرد نداشتم . شروع کردم بخوردن کسش . اگه بگم یه کس صورتی تمیز سفید و بدون مو حالم رو بهم میزد دروغ گفتم. داشت خوشم می اومد .
حالا پیرهن منیر جونم کسی که سالها نوکری خونه اش رو کرده بودم رو داشتم در میاوردم .
یه جفت سینه بلورین . انگار هلو رو پوست کنده بودند. ولی درشتتر.عین وحشی ها میخوردم . به حالت تحکم بهم فهموند که باید بکنمش . دوباره داشت شهوت بر من موستولی میشد . کس تنگ منیر حالا زیر کیر من بود . چون دفعه دووم بود به این زودی ها ارضا نمیشدم . وقتی فشار کوس رو دور کیرم حس میکردم . وقتی داشتم لرزش پستونها رو با هر رفت و برگشت کیرم میدیدم. وقتی لبخند رضایت و شهوت قاطی شده با هم میدیدم
انگار دنیا. مال من بود . بعد از ده دقیقه دوباره ابم اومد . لذت رو تو چشمان منیر میدیدم و عذاب وجدانی هم نداشتم بابت این که یه زن شوهر دار رو کردم .
چون شوهر دیوسش هر کی رو می ید میکرد . وقتی از روی منیر پا شدم . پشیمونی دوباره اومد سراغم . بعد از تموم شدن کارهای خونه به منیر گفتم من رو ببخش . دیگه تکرار نمیشه . غلط کردم . بچهگی کردم . انگشتش رو گذاشت روی دهنم و گفت هییس.
تو غلط کردی . هر وقت گفتم باید بیایی تو کار خونه بهم کمک کنی . بهم دو تا تراول پنجاه تومنی داد گفت . این هم انعام امروزت . همیشه هم هست .
دفعه های بعد واقعا دلم نمیخواست بکنمش . حس ترس داشتم . و اینکه چون پول میگرفتم احساس میکردم یه فاحشه مذکر شدم . به این فکر میکردم که زن پولدار هم که باشی میتونی جوونهای خوشگلتر و کم سن و سال تر از خودت رو در اختیار داشته باشی .
من هنوز هم شاگرد حاجی مرتضوی هستم . و هنوز هم کارهای خونه گردن منه.
تمام.
ممنون از اینکه وقت گذاشتید و داستان من رو خوندید.برام مهمه نظرتون . چه خوب چه بد چه فحش چه دعا . کامنت بزارید و حتما لایک کنید دوست نداشتید دیس لایک کنید . برام خواننده هام مهم هستند
@dastan_azadi1 😈
@dastan_azadi1 😈
دکمه های پیرهنش بسته و روسری که معلوم نبود کجا بود . همون چند دقیقه اول ابم به شدت پاچید بیرون و روی دست منیر ریخت . اصلا بدش نیومد و داشت با کیرم بازی میکرد . من که حالا ار ضا شده بودم داشت مغذم کار میکرد که این چه کاری و این حرفها . خواستم تموم کنم که چنان دادی سرم کشید که کس کش هر چی میگم فقط بگو چشم .
عین یه جنده دامن و شلوارش رو با هم داد پایین و گفت بخورش .
با اینکه بدم میومد ولی جرات تمرد نداشتم . شروع کردم بخوردن کسش . اگه بگم یه کس صورتی تمیز سفید و بدون مو حالم رو بهم میزد دروغ گفتم. داشت خوشم می اومد .
حالا پیرهن منیر جونم کسی که سالها نوکری خونه اش رو کرده بودم رو داشتم در میاوردم .
یه جفت سینه بلورین . انگار هلو رو پوست کنده بودند. ولی درشتتر.عین وحشی ها میخوردم . به حالت تحکم بهم فهموند که باید بکنمش . دوباره داشت شهوت بر من موستولی میشد . کس تنگ منیر حالا زیر کیر من بود . چون دفعه دووم بود به این زودی ها ارضا نمیشدم . وقتی فشار کوس رو دور کیرم حس میکردم . وقتی داشتم لرزش پستونها رو با هر رفت و برگشت کیرم میدیدم. وقتی لبخند رضایت و شهوت قاطی شده با هم میدیدم
انگار دنیا. مال من بود . بعد از ده دقیقه دوباره ابم اومد . لذت رو تو چشمان منیر میدیدم و عذاب وجدانی هم نداشتم بابت این که یه زن شوهر دار رو کردم .
چون شوهر دیوسش هر کی رو می ید میکرد . وقتی از روی منیر پا شدم . پشیمونی دوباره اومد سراغم . بعد از تموم شدن کارهای خونه به منیر گفتم من رو ببخش . دیگه تکرار نمیشه . غلط کردم . بچهگی کردم . انگشتش رو گذاشت روی دهنم و گفت هییس.
تو غلط کردی . هر وقت گفتم باید بیایی تو کار خونه بهم کمک کنی . بهم دو تا تراول پنجاه تومنی داد گفت . این هم انعام امروزت . همیشه هم هست .
دفعه های بعد واقعا دلم نمیخواست بکنمش . حس ترس داشتم . و اینکه چون پول میگرفتم احساس میکردم یه فاحشه مذکر شدم . به این فکر میکردم که زن پولدار هم که باشی میتونی جوونهای خوشگلتر و کم سن و سال تر از خودت رو در اختیار داشته باشی .
من هنوز هم شاگرد حاجی مرتضوی هستم . و هنوز هم کارهای خونه گردن منه.
تمام.
ممنون از اینکه وقت گذاشتید و داستان من رو خوندید.برام مهمه نظرتون . چه خوب چه بد چه فحش چه دعا . کامنت بزارید و حتما لایک کنید دوست نداشتید دیس لایک کنید . برام خواننده هام مهم هستند
@dastan_azadi1 😈
@dastan_azadi1 😈