✍ متن ارسالی /
با کمال تعجب شاهدیم که مقالهی "و خدا گفت..."، که در آن جایگاه خداوند به یک فرد بشری منتقل شده و مفاهیمی همچون "الست" به نام استاد نسبت داده می شود، نمونهای آشکار از انحرافات جدید فکری و سوء استفاده از احساسات شاگردان است.
این رویکرد غلط نه تنها به تحریف باورهای اصیل آموزشی دهه ۸۰ منجر میشود، بلکه فضای مرید و مرادی، که در آن جناب استاد خود را بمانند همگان و فقط مشتاق تر معرفی کرده بود، به عنوان "ابر انسان" و "امام زمان" معرفی میشود، نشانگر شروع فرقه گرایی خطرناک و ترویج باورهای نادرست است.
در ابتدای این وبینار و با سخنوری آقای سوشیانت عازمی خواه، به جای تأکید بر ارزشهای اخلاقی و آموزشی، تلاش شده است تا اقلیتی تحت عنوان "خدمتگزاران اقلیت" بر دیگران ارجح نشان داده شوند و خود را تنها سواران کشتی نجات بدانند. این دیدگاه، نشاندهنده تمایل به سلطه طلبی، تفرقه افکنی و ایجاد سلسله مراتب کاذب در میان جامعه ی عرفانی است.
اتهام زدن به منتقدان به عنوان "معاند"، حربهای نخ نما برای خاموش کردن صداهای آنان است که به جای پاسخ های آموزشی و اخلاقی به نقدها، به تخریب شان میپردازند. این روش نه تنها نشان دهنده عدم توانایی پاسخ گویی منطقی است، بلکه به خوبی پرده از ناتوانی فکری و عمق انحرافات جدید در این گروه اقلیت بر می دارد.
فرهنگ مرید و مرادی که چند ماهی است تبلیغ می شود، افتخار نیست بلکه زنجیری است که معرفت پژوهان را از آزادی اندیشه و جستجوی حقیقت باز می دارد. اینکه افراد با افتخار نقش مرید را پذیرفته و به این وابستگی به عنوان دستاورد نگاه کنند و آشکارا و بی پروا استاد را "منجی" و "ولی عصر" بنامند، نشانگر شکستی بزرگ در این بینش معنوی و معرفتی است.
هیچ انسانی، هر قدر هم که در مسیر خودسازی و کمال گام بردارد، نمیتواند جایگاه خداوند را اشغال کند که به وی "الست" گفته شود. این گونه ادعاها، نهتنها مخالف آموزههای عرفانی است، بلکه به تضعیف ایمان و سست شدن باورها منجر میشود.
وقت آن است که با چنین دیدگاه های منحرف و سلطه جویانه مقابله کنیم و به جای تقدس بخشی به افراد و تایید این اقلیت منحرف، بر بازآموزی آموزه ها و آزاد اندیشی تأکید کنیم.
@AD1_review
@aslahane_96
https://t.me/aslahane_96/6082
با کمال تعجب شاهدیم که مقالهی "و خدا گفت..."، که در آن جایگاه خداوند به یک فرد بشری منتقل شده و مفاهیمی همچون "الست" به نام استاد نسبت داده می شود، نمونهای آشکار از انحرافات جدید فکری و سوء استفاده از احساسات شاگردان است.
این رویکرد غلط نه تنها به تحریف باورهای اصیل آموزشی دهه ۸۰ منجر میشود، بلکه فضای مرید و مرادی، که در آن جناب استاد خود را بمانند همگان و فقط مشتاق تر معرفی کرده بود، به عنوان "ابر انسان" و "امام زمان" معرفی میشود، نشانگر شروع فرقه گرایی خطرناک و ترویج باورهای نادرست است.
در ابتدای این وبینار و با سخنوری آقای سوشیانت عازمی خواه، به جای تأکید بر ارزشهای اخلاقی و آموزشی، تلاش شده است تا اقلیتی تحت عنوان "خدمتگزاران اقلیت" بر دیگران ارجح نشان داده شوند و خود را تنها سواران کشتی نجات بدانند. این دیدگاه، نشاندهنده تمایل به سلطه طلبی، تفرقه افکنی و ایجاد سلسله مراتب کاذب در میان جامعه ی عرفانی است.
اتهام زدن به منتقدان به عنوان "معاند"، حربهای نخ نما برای خاموش کردن صداهای آنان است که به جای پاسخ های آموزشی و اخلاقی به نقدها، به تخریب شان میپردازند. این روش نه تنها نشان دهنده عدم توانایی پاسخ گویی منطقی است، بلکه به خوبی پرده از ناتوانی فکری و عمق انحرافات جدید در این گروه اقلیت بر می دارد.
فرهنگ مرید و مرادی که چند ماهی است تبلیغ می شود، افتخار نیست بلکه زنجیری است که معرفت پژوهان را از آزادی اندیشه و جستجوی حقیقت باز می دارد. اینکه افراد با افتخار نقش مرید را پذیرفته و به این وابستگی به عنوان دستاورد نگاه کنند و آشکارا و بی پروا استاد را "منجی" و "ولی عصر" بنامند، نشانگر شکستی بزرگ در این بینش معنوی و معرفتی است.
هیچ انسانی، هر قدر هم که در مسیر خودسازی و کمال گام بردارد، نمیتواند جایگاه خداوند را اشغال کند که به وی "الست" گفته شود. این گونه ادعاها، نهتنها مخالف آموزههای عرفانی است، بلکه به تضعیف ایمان و سست شدن باورها منجر میشود.
وقت آن است که با چنین دیدگاه های منحرف و سلطه جویانه مقابله کنیم و به جای تقدس بخشی به افراد و تایید این اقلیت منحرف، بر بازآموزی آموزه ها و آزاد اندیشی تأکید کنیم.
@AD1_review
@aslahane_96
https://t.me/aslahane_96/6082