سوال هستهای در سریال گیم آو ترونز این بود که «قدرت واقعی دست مشاور سیاسی است، که طرح و توطئه میسازد، یا دست حاکم مسلح؟». یا همون سوال قدیمی که قلم قدرتمندتر است یا شمشیر. قدرت دست کشیشیه که توده مردم رو خر میکنه، یا دست حاکمیه که کشیش رو با همه پیروانش میفرسته رو هوا؟ برای هر دو مورد هم مثالهای متعددی داشت، که گاهی متفکر سیاسی در برابر تیغ زانو میزد، و گاهی صاحب تیغ عروسک متفکر سیاسی میشد.
این روزها، پاسخ بیشتر کشورها، که اغلب توان نظامی ندارند، به این سوال اینه که قلم قدرتمندتره. میبینید که چقدر دارند روی اهمیت میساینفورمیشن در اینترنت تأکید میکنند. این آمریکاست که به خاطر برتری واضح تسلیحاتیش همچنان میگه شمشیر قدرتمندتره. چه در فیلم و سریالهایی که میسازه، چه در کنفرانسهای خبری، و چه در بیوگرافیها.
اما فارغ از موضع کشورهای مختلف، این سوال چنان در زندگی هرروز جاریه که مصادیقش رو پشت سرهم میبینیم و تا به یکی بپردازی، مصداق بعدی پیش اومده.
مثلا خودتون رو، به عنوان شهروند ایرانی که با نظام حاکم بر ایران مشکل اساسی داره، با جولانی مقایسه کنید. کدومتون موفق بودید؟ شما حداقل یک سوم از عمرتون رو صرف بحث و جدل و مناظره با کسانی کردید که دلبسته یا وابسته به جمهوری اسلامی بودند. ممکن بود پدرتون باشه، یا برادرتون، یا همکارتون، یا مدیرتون، یا رفیقتون، یا یک ناشناس در اینترنت. بعضیهاتون حتی با اسپری دیوارنویسی کردید. نتیجه این محتویات شفاهی و مکتوب که در طول این سالها تولید کردید چه بود؟ نتیجه کار جولانی چه بود؟ اون ضربهای به این نظام زد که در تاریخ ایران و سوریه ثبت خواهد شد. جولانی هیچوقت با یک بچهشیعه بحث نکرد. هیچوقت چیزی با عنوان «مناظره جولانی و حجتالاسلام بهمانی» اتفاق نیفتاد. جولانی برای هیچ کاربر ارزشی کامنت نذاشت. مقاله «پاسخ به...» ننوشت. نامه سرگشاده به خامنهای ننوشت. جولانی فقط خنجر درآورد. و حاکم شیعه همیشه اینجوری بوده که تا وقتی مسلطه، امامش جوزف استالینه، اما به محض اینکه خنجر میذاری زیر گلوش میپره بغل امام زمان غائبش. پس میشه گفت خنجر جولانی موفقتر از قلم میلیونها ایرانی بوده؟ سوال درباره اینکه جولانی چه جانوریست، نیست. درباره نتیجه فیزیکیه، و اگه ملاک نتیجه فیزیکی باشه پاسخ اینه که بله، خنجر جولانی از میلیونها قلم موفقتر بود.
اما همزمان در آمریکا، یک جوان پولدار سردرگم، که بابت یک بدبیاری پزشکی از کل نظام درمان کینه به دل گرفته بود، مدیر عامل یک شرکت بیمه رو به قتل رسوند. با توجه به بدبیاری شخص خودش، باید یک پزشک رو به عنوان قربانی انتخاب میکرد، اما احتمالا به دلیل ارتباط فک و فامیل خودش با شغل پزشکی، نتونست از جامعه پزشکی که خودی محسوب میشدند انتقام بگیره. با سواد، مهارت و امکاناتی که داشت میتونست سرچ کنه و ببینه حاشیه سود شرکت بیمهای که مدیر عاملش رو به قتل رسوند، فقط ۶ درصده! که یعنی کمتر از بسیاری از بقالیهای تهران. اگه سرچ میکرد متوجه میشد که هزینه فاکتورهای بیمارستانها در آمریکا خیلی بالاست، و تا وقتی خیلی بالاست اگه مادر ترزا هم مدیر شرکتهای بیمه بود، و اون ۶ درصد هم نمیذاشت تو جیبش، وضع سلامت و درمان مردم آمریکا سر سوزنی تکون نمیخورد. اگه سرچ میکرد میفهمید که مردم آمریکا موقع حرف زدن نظام بیمه سوئد رو میخوان، ولی هر سال به سناتورهایی رأی میدن که مدعیاند نظام سوئد در آمریکا قابل اجرا نیست یا اگر بشه آمریکا ورشکست میشه؛ چون حرف مردم با رأیشون یکی نیست. اگه سرچ میکرد میفهمید که درمان و بیمه، یک سیستم بسیار پیچیدهست و پیچیدگیش حاصل لایههای رسوبی از چندین دهه قانونگذاریه. اما یه عده، که خوب مینویسند و خوب حرف میزنند، از طریق وبلاگها، فیلمها، ویدئوها، پادکستها، تونستند از یک جایی به بعد متقاعدش کنند که این واقعیات رو نبینه، و یک مدیر عامل که خودش بچه یه کارگر بوده رو، عامل شیطان ببینه. اون عده صاحب قلم هستند، و قلم اونها بود که تعیین کرد گلوله به سمت چه کسی شلیک بشه. آیا میشه گفت قلم اونها قدرتمندتر از هر شمشیری بود؟ این سوال درباره اینکه چه نوع جانوری هستند نیست، درباره نتیجه فیزیکیه، و اگه ملاک نتیجه فیزیکی باشه پاسخ اینه که بله، قلم اونها قویتر از هزاران اسلحه بود.
ادامه: 🔻
این روزها، پاسخ بیشتر کشورها، که اغلب توان نظامی ندارند، به این سوال اینه که قلم قدرتمندتره. میبینید که چقدر دارند روی اهمیت میساینفورمیشن در اینترنت تأکید میکنند. این آمریکاست که به خاطر برتری واضح تسلیحاتیش همچنان میگه شمشیر قدرتمندتره. چه در فیلم و سریالهایی که میسازه، چه در کنفرانسهای خبری، و چه در بیوگرافیها.
اما فارغ از موضع کشورهای مختلف، این سوال چنان در زندگی هرروز جاریه که مصادیقش رو پشت سرهم میبینیم و تا به یکی بپردازی، مصداق بعدی پیش اومده.
مثلا خودتون رو، به عنوان شهروند ایرانی که با نظام حاکم بر ایران مشکل اساسی داره، با جولانی مقایسه کنید. کدومتون موفق بودید؟ شما حداقل یک سوم از عمرتون رو صرف بحث و جدل و مناظره با کسانی کردید که دلبسته یا وابسته به جمهوری اسلامی بودند. ممکن بود پدرتون باشه، یا برادرتون، یا همکارتون، یا مدیرتون، یا رفیقتون، یا یک ناشناس در اینترنت. بعضیهاتون حتی با اسپری دیوارنویسی کردید. نتیجه این محتویات شفاهی و مکتوب که در طول این سالها تولید کردید چه بود؟ نتیجه کار جولانی چه بود؟ اون ضربهای به این نظام زد که در تاریخ ایران و سوریه ثبت خواهد شد. جولانی هیچوقت با یک بچهشیعه بحث نکرد. هیچوقت چیزی با عنوان «مناظره جولانی و حجتالاسلام بهمانی» اتفاق نیفتاد. جولانی برای هیچ کاربر ارزشی کامنت نذاشت. مقاله «پاسخ به...» ننوشت. نامه سرگشاده به خامنهای ننوشت. جولانی فقط خنجر درآورد. و حاکم شیعه همیشه اینجوری بوده که تا وقتی مسلطه، امامش جوزف استالینه، اما به محض اینکه خنجر میذاری زیر گلوش میپره بغل امام زمان غائبش. پس میشه گفت خنجر جولانی موفقتر از قلم میلیونها ایرانی بوده؟ سوال درباره اینکه جولانی چه جانوریست، نیست. درباره نتیجه فیزیکیه، و اگه ملاک نتیجه فیزیکی باشه پاسخ اینه که بله، خنجر جولانی از میلیونها قلم موفقتر بود.
اما همزمان در آمریکا، یک جوان پولدار سردرگم، که بابت یک بدبیاری پزشکی از کل نظام درمان کینه به دل گرفته بود، مدیر عامل یک شرکت بیمه رو به قتل رسوند. با توجه به بدبیاری شخص خودش، باید یک پزشک رو به عنوان قربانی انتخاب میکرد، اما احتمالا به دلیل ارتباط فک و فامیل خودش با شغل پزشکی، نتونست از جامعه پزشکی که خودی محسوب میشدند انتقام بگیره. با سواد، مهارت و امکاناتی که داشت میتونست سرچ کنه و ببینه حاشیه سود شرکت بیمهای که مدیر عاملش رو به قتل رسوند، فقط ۶ درصده! که یعنی کمتر از بسیاری از بقالیهای تهران. اگه سرچ میکرد متوجه میشد که هزینه فاکتورهای بیمارستانها در آمریکا خیلی بالاست، و تا وقتی خیلی بالاست اگه مادر ترزا هم مدیر شرکتهای بیمه بود، و اون ۶ درصد هم نمیذاشت تو جیبش، وضع سلامت و درمان مردم آمریکا سر سوزنی تکون نمیخورد. اگه سرچ میکرد میفهمید که مردم آمریکا موقع حرف زدن نظام بیمه سوئد رو میخوان، ولی هر سال به سناتورهایی رأی میدن که مدعیاند نظام سوئد در آمریکا قابل اجرا نیست یا اگر بشه آمریکا ورشکست میشه؛ چون حرف مردم با رأیشون یکی نیست. اگه سرچ میکرد میفهمید که درمان و بیمه، یک سیستم بسیار پیچیدهست و پیچیدگیش حاصل لایههای رسوبی از چندین دهه قانونگذاریه. اما یه عده، که خوب مینویسند و خوب حرف میزنند، از طریق وبلاگها، فیلمها، ویدئوها، پادکستها، تونستند از یک جایی به بعد متقاعدش کنند که این واقعیات رو نبینه، و یک مدیر عامل که خودش بچه یه کارگر بوده رو، عامل شیطان ببینه. اون عده صاحب قلم هستند، و قلم اونها بود که تعیین کرد گلوله به سمت چه کسی شلیک بشه. آیا میشه گفت قلم اونها قدرتمندتر از هر شمشیری بود؟ این سوال درباره اینکه چه نوع جانوری هستند نیست، درباره نتیجه فیزیکیه، و اگه ملاک نتیجه فیزیکی باشه پاسخ اینه که بله، قلم اونها قویتر از هزاران اسلحه بود.
ادامه: 🔻