لاوروف حامل چه پیامی بود؟
سفر یکروزۀ سرگئی لاوروف وزیر خارجۀ روسیه به تهران، بسیار مهمتر و متفاوتتر از سفر قبلی او به ایران در آبان سال 1402 به نظر میرسد. آقای لاوروف به احتمال زیاد به مقامهای جمهوری اسلامی توضیح داده است که با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، جهانی تازه با روابطی تازه ظهور کرده است و ایران به ناگزیر باید خود را با واقعیت جدید همساز و هماهنگ کند.
تا همین دو ماه پیش، نظم جهانی حول تعارض آمریکا و اروپا از یک طرف و روسیه و چند متحد نزدیکش از طرف دیگر بر سر جنگِ اوکراین تعریف میشد، اما اینک به طرفةالعینی کل این معادله از بنیاد عوض شده و آمریکای ترامپ با قرار گرفتن در کنار روسیة پوتین، اروپا را به حاشیه برده و رئیسجمهور جسور اوکراین را به بدترین وضعی تحت فشار گذاشته است.
دونالد ترامپ برای پایان دادن به جنگ اوکراین و نجات ولادیمیر پوتین از انزوا و یک جنگ فرسایشی بیسرانجام، از هر جهت مصمم است تا بدانجا که به متحدان تاریخی خود در اروپا پشت کرده و به مخالفت با قطعنامهای در سازمان ملل برخاسته است که روسیه را طرفِ متجاوز جنگ معرفی میکند. ترامپ بدون تردید عاشق چشم و ابروی پوتین و مشتاق تأمین منافع روسیه نیست و در مقابل خدمتش انتظارات مشخصی از کرملین دارد.
انتظارات ترامپ از کرملین ظاهراً کمک به اجرای همان نقشهای است که در همان ابتدای حملۀ روسیه به اوکراین از سوی طیفی از جمهوریخواهان حامی جناح راست افراطی اسرائیل در آمریکا مطرح شد. در آن دوران، نفتالی بنت نخستوزیر و یائیر لپید وزیر خارجۀ اسرائیل بودند. بنت خاستگاهش راست افراطی و لپید راست میانه بود. با این حال، هیچکدام حاضر به محکوم کردن صریح حملۀ روسیه به خاک اوکراین نشدند و به جای موضعگیری شفاف، نوعی لفاظی مبهم و دوپهلو را انتخاب کردند.
در واقع پس از اعمال فشار سنگینِ جو بایدن رئیسجمهور و آنتونی بلینکن وزیر خارجۀ وقت آمریکا، مقامهای اسرائیلی مجبور به تغییر لحن خود شدند و به صف محکومکنندگان نهچندان پرشور تجاوز روسیه به خاک اوکراین پیوستند. در آن زمان، علت بیمیلی مقامهای اسرائیلی برای محکوم کردن مسکو، به نیاز آنها به چشم بستن روسیه بر روی حملات جنگندههای ارتش اسرائیل به اهدافی در خاک سوریه نسبت داده میشد، اما موضوع پیچیدهتر از این بود.
در حقیقت طیف حامی راستگرایان افراطی اسرائیل در حزب جمهوریخواه آمریکا، بر این باور بودند که واشینگتن نباید خود را در صف مقدم دفاع از اوکراین قرار دهد و یا این جنگ را چنان بزرگ ببیند که دیگر «تهدیدهای جهانی» را تحتالشعاع قرار دهد. بهزعم این طیف، مهمترین «تهدید»، جمهوری اسلامی و گروههای متحد آن در خاورمیانه بودند و به همین جهت لازم بود که کاخ سفید به هزینه و خرج اوکراین، با کاخ کرملین مدارا کند و در عوض، پوتین را برای کمک به خنثیسازی «تهدید» جمهوری اسلامی و گروههای متحدش علیه اسرائیل، ترغیب کند.....(ادامۀ یادداشت در لینک زیر)
@ahmadzeidabad
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-33260
سفر یکروزۀ سرگئی لاوروف وزیر خارجۀ روسیه به تهران، بسیار مهمتر و متفاوتتر از سفر قبلی او به ایران در آبان سال 1402 به نظر میرسد. آقای لاوروف به احتمال زیاد به مقامهای جمهوری اسلامی توضیح داده است که با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، جهانی تازه با روابطی تازه ظهور کرده است و ایران به ناگزیر باید خود را با واقعیت جدید همساز و هماهنگ کند.
تا همین دو ماه پیش، نظم جهانی حول تعارض آمریکا و اروپا از یک طرف و روسیه و چند متحد نزدیکش از طرف دیگر بر سر جنگِ اوکراین تعریف میشد، اما اینک به طرفةالعینی کل این معادله از بنیاد عوض شده و آمریکای ترامپ با قرار گرفتن در کنار روسیة پوتین، اروپا را به حاشیه برده و رئیسجمهور جسور اوکراین را به بدترین وضعی تحت فشار گذاشته است.
دونالد ترامپ برای پایان دادن به جنگ اوکراین و نجات ولادیمیر پوتین از انزوا و یک جنگ فرسایشی بیسرانجام، از هر جهت مصمم است تا بدانجا که به متحدان تاریخی خود در اروپا پشت کرده و به مخالفت با قطعنامهای در سازمان ملل برخاسته است که روسیه را طرفِ متجاوز جنگ معرفی میکند. ترامپ بدون تردید عاشق چشم و ابروی پوتین و مشتاق تأمین منافع روسیه نیست و در مقابل خدمتش انتظارات مشخصی از کرملین دارد.
انتظارات ترامپ از کرملین ظاهراً کمک به اجرای همان نقشهای است که در همان ابتدای حملۀ روسیه به اوکراین از سوی طیفی از جمهوریخواهان حامی جناح راست افراطی اسرائیل در آمریکا مطرح شد. در آن دوران، نفتالی بنت نخستوزیر و یائیر لپید وزیر خارجۀ اسرائیل بودند. بنت خاستگاهش راست افراطی و لپید راست میانه بود. با این حال، هیچکدام حاضر به محکوم کردن صریح حملۀ روسیه به خاک اوکراین نشدند و به جای موضعگیری شفاف، نوعی لفاظی مبهم و دوپهلو را انتخاب کردند.
در واقع پس از اعمال فشار سنگینِ جو بایدن رئیسجمهور و آنتونی بلینکن وزیر خارجۀ وقت آمریکا، مقامهای اسرائیلی مجبور به تغییر لحن خود شدند و به صف محکومکنندگان نهچندان پرشور تجاوز روسیه به خاک اوکراین پیوستند. در آن زمان، علت بیمیلی مقامهای اسرائیلی برای محکوم کردن مسکو، به نیاز آنها به چشم بستن روسیه بر روی حملات جنگندههای ارتش اسرائیل به اهدافی در خاک سوریه نسبت داده میشد، اما موضوع پیچیدهتر از این بود.
در حقیقت طیف حامی راستگرایان افراطی اسرائیل در حزب جمهوریخواه آمریکا، بر این باور بودند که واشینگتن نباید خود را در صف مقدم دفاع از اوکراین قرار دهد و یا این جنگ را چنان بزرگ ببیند که دیگر «تهدیدهای جهانی» را تحتالشعاع قرار دهد. بهزعم این طیف، مهمترین «تهدید»، جمهوری اسلامی و گروههای متحد آن در خاورمیانه بودند و به همین جهت لازم بود که کاخ سفید به هزینه و خرج اوکراین، با کاخ کرملین مدارا کند و در عوض، پوتین را برای کمک به خنثیسازی «تهدید» جمهوری اسلامی و گروههای متحدش علیه اسرائیل، ترغیب کند.....(ادامۀ یادداشت در لینک زیر)
@ahmadzeidabad
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-33260