کوس میدم.بذار کیرتو گندش کنم مال خودمه،آخ عجب کیر ماهی داری.
نفسهام منظم شد و کیرم راست شد.
پستوناشو انداخت بیرون و یکیشو گذاشت دهنم و چند لحظه طول نکشید که آبم پاشید روی بدن خودم و احساس کردم راحت شدم.
با یه پارچه تمیز بدنمو تمیز کردو پرسید دلت خوب شد..
دستام رو صورتم بود و خجالت میکشیدم.
پرسید تا حالا دختر یا زن کردی؟ گفتم نه.
گفت لابد جلقم نمیزنی ؟گفتم نه.
بهم گفت:حالا که خوبت کردم منو میکنی.؟
چیزی نگفتم و خندیدم.
لخت شد خوابید کنارم.صدای خنده و شوخی شیرزاد و دخترا میامد .به دختره میگفت نکنه کیر آغ معلم را گاز گرفتی.
بیا بریم تا نخوابیده بکنمت ،شهین دیگه رفت زیر آغ معلم.
با شنیدن صدای شیرزاد و دیدن بدن تپل و سفید شهین با اون سینه های درشت دوباره کیرم مثل سنگ شد.
شهین خانم گفت :هر جور که دلت میخواد منو بکن.فقط بکن.کوسمو حال بیار .سینه هاشو مالیدم و با کوسش ور رفتم و صورت و لباشو بوسیدم .دهنش بوی آدامس نعنایی میداد.بدنش عطر خوبی داشت.حتی زیر بغلشم عطر خوبی داشت.
کمی شکم داشت و من از نرمی شکمش وقتی زیرم بود لذت میبردم.بلاخره بین پاهاش نشستم و خودش کیرمو گذاشت دم کوسش و درحالی که خم شده بودم کیرمو تا دسته کردم تو کوسش.گفت بخواب روم.خوابیدم روش پاهاشو صاف کردو من روش بالا پایین میشدم و خودشم دستاشو گذاشته بود پشت رانها منو تو تلمبه زدن کمکم میکرد.حسابی لذت میبردم.ازم پرسید من خوشکوسترم یا رعنا.تو حشر کامل میگفتم تو خوشکوس خودمی.کردمش تا آبم اومد.
و راحت چند لحظه روش خوابیدم و از نرمی پستونا و شکمش و بوی عطر تنش خیلی لذت بردم.
اون روز به جای من شیرزاد رعنا را کرد .
سرشب رعنا با یه دختر دیگه رفتن.یه دختره بود به نظرم 5سالی ازم بزرگتر بود.شب شیرزاد تو بغل شهین خوابید و منم اقدس خانم را خوابوندم و نشستم رو کون لخت و سفیدش طوری که کیرم لای لپای کونش بود و با دستم از زیر کوسشو میمالونم و طی این فراین لذتبخش کیرم شد عین دسته دنده جیپ .برش گردوندم روبه سقف و بین پاهاش نشستم کیر نازنین را فرستادم به اعماق کوسش ضمن تلمبه زدن رفتم از لبش بخورم که خورد تو ذوقم چون دهنش مثل شهین خوشبو نبود.
فردای اون شب ،کمی از تغذیه رایگان شامل پسته و پنیر و ...دادم به شهین و دختراش .قرار شد قبل از برف و بسته شدن راه باز بیام سردشت و رعنا را بکنم.
اون شوک تو اولیین رابطه جنسی را برا یه پزشک تعریف کردم،که گفت طبیعیه و اتفاق میافته و شهین با اوردن آبم با دستش بهترین کار را کرده.
اوایل آبان اومدم پیش اهالی خونه یاد شده،البته با پنج تا کبک که با تله های خودم گرفته بودم.
رعنا را هم کردم و از کردنش لذت بردم.واقعا رعنا و شهین جنده های ارزشمندی بودن.میتونم بگم تمیز و با ادب بودن.پولی که میگرفتن واقعا حلال بود.
در ادامه از روستا و شکار و تله گذاری ومعلمی براتون بگم؟؟؟؟
اگه حداقل سه نفر موافق باشن خاطراتی از شکار و اوضاع اون زمان براتون مینویسم.
نوشته: آموزگار
🅰
@PhtoLand | فـتـولـنـد