به لطف رفیقی، داروی پدرم که رشت پیدا نشده بود، پیدا شد، گفت همین الان برو فلان داروخونه، موتور بگیر و زنگ و سفارش، خلاصه تا دارو رو گرفتم،یکیش از دستم افتاد، مثل فیلمهای مجید مجیدی قبلش هم عذاب وجدان گرفته بودم که پارتیبازی کردم و...یخ کردم
همه نگاهها بهم.. نشکسته بود.
آخه چند دقیقه قبل از اینکه صدام کنن، زنی اومد برای دارویی، گفت ندارم، به منم قبل از زنگ رفیقم همینرو گفته بود، زنه گفت واقعا ندارید؟ گفت یعنی چی که واقعا نداریم.
خجالتزده بودم و هل که دارو از دستم افتاد.
پروکسی | پروکسی | همراه | همراه
پروکسی | پروکسی | همراه | همراه
پروکسی | پروکسی | همراه | همراه
پروکسی | پروکسی | همراه | همراه
همه نگاهها بهم.. نشکسته بود.
آخه چند دقیقه قبل از اینکه صدام کنن، زنی اومد برای دارویی، گفت ندارم، به منم قبل از زنگ رفیقم همینرو گفته بود، زنه گفت واقعا ندارید؟ گفت یعنی چی که واقعا نداریم.
خجالتزده بودم و هل که دارو از دستم افتاد.
پروکسی | پروکسی | همراه | همراه
پروکسی | پروکسی | همراه | همراه
پروکسی | پروکسی | همراه | همراه
پروکسی | پروکسی | همراه | همراه
🆔 @V2RayNG_Master پروکسی تلگرام