🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۴: #بازیهای_دنیای_تبهکاری
منبع: ص ۱۶۰ تا ۱۶۶
@tahlil_raftar_motaghabel
#دزد_پلیس
قسمت سوم : در ادامه مطلب قسمتهای ۱ و۲ :
تز:
به ذکر مثال مشخص تری از بازی (( دزد و پلیس )) می پردازیم.
برخی از دزدانی که به خانه ها دستبرد می زنند، کوچکترین حرکت اضافی یا بیهوده ای نمیکنند. اما اگر این دزد بازیگر (( دزد و پلیس )) باشد، هنگام سرقت با ریخت و پاش و حرکات حساب نشده عملاً کارت ویزیت خود را به عنوان تشکر باقی میگذارد. سارق حرفهای مثلاً در دستبرد به بانک نهایت احتیاط خود را برای اجتناب از خشونت به کار میبرد، در حالی که بازیگر (( دزد و پلیس )) دنبال بهانه می گردد تا خشم و دقّ دل خود را جایی خالی کند. جنایتکار حرفهای، مانند هر حرفه ای دیگر، می خواهد تا آنجا که امکانات اجازه می دهد کارش بی نقص باشد. بازیگر (( دزد و پلیس )) اغلب در حین سرقت مجبور است فشار درونش را به نحوی تخلیه کند. حرفه ای حقیقی هرگز تا تمام زد و بندها و جزئیات ایمنی کار تکمیل نشود دست به عمل نمی زند، اما در بازیگر گاهی این وسوسه پیدا میشود که شخصاً با پلیس دست و پنجه نرم کنند. حرفه ای ثابت از خطر بازی آگاهی دارند. اگر یکی از اعضا علاقه ی زیادی به بازی نشان دهد، تا حدی که کار را به مخاطره اندازد، و به خصوص اگر احساس نیاز باطنی اش به گیر افتادن بارز شود، در دفعات بعد سایر اعضا ممکن است به وحشتناک ترین دسایس متوسل شوند که این کار او تکرار نشود. شاید دلیل آن که جنایتکاران حرفهای ثابت تقریباً هرگز به دام نمیافتند و لذا هرگز مورد مطالعه ی جامعه شناختی و روانشناختی و روانکاوانه قرار نگرفته اند، همین باشد که آنان (( دزد و پلیس )) بازی نمیکنند. این در مورد قمار بازهای حرفه ای ثابت نیز صدق میکند. بنابراین عمده ی اطلاعات بالینی فعلی ما از جنایتکاران و قماربازان، بیشتر راجع به بازیگران است تا حرفه ای های ثابت.
لطفاً برای فهم بهتر این بازی، ادامه مطلب را پیگیری نمایید.
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۴: #بازیهای_دنیای_تبهکاری
منبع: ص ۱۶۰ تا ۱۶۶
@tahlil_raftar_motaghabel
#دزد_پلیس
قسمت سوم : در ادامه مطلب قسمتهای ۱ و۲ :
تز:
به ذکر مثال مشخص تری از بازی (( دزد و پلیس )) می پردازیم.
برخی از دزدانی که به خانه ها دستبرد می زنند، کوچکترین حرکت اضافی یا بیهوده ای نمیکنند. اما اگر این دزد بازیگر (( دزد و پلیس )) باشد، هنگام سرقت با ریخت و پاش و حرکات حساب نشده عملاً کارت ویزیت خود را به عنوان تشکر باقی میگذارد. سارق حرفهای مثلاً در دستبرد به بانک نهایت احتیاط خود را برای اجتناب از خشونت به کار میبرد، در حالی که بازیگر (( دزد و پلیس )) دنبال بهانه می گردد تا خشم و دقّ دل خود را جایی خالی کند. جنایتکار حرفهای، مانند هر حرفه ای دیگر، می خواهد تا آنجا که امکانات اجازه می دهد کارش بی نقص باشد. بازیگر (( دزد و پلیس )) اغلب در حین سرقت مجبور است فشار درونش را به نحوی تخلیه کند. حرفه ای حقیقی هرگز تا تمام زد و بندها و جزئیات ایمنی کار تکمیل نشود دست به عمل نمی زند، اما در بازیگر گاهی این وسوسه پیدا میشود که شخصاً با پلیس دست و پنجه نرم کنند. حرفه ای ثابت از خطر بازی آگاهی دارند. اگر یکی از اعضا علاقه ی زیادی به بازی نشان دهد، تا حدی که کار را به مخاطره اندازد، و به خصوص اگر احساس نیاز باطنی اش به گیر افتادن بارز شود، در دفعات بعد سایر اعضا ممکن است به وحشتناک ترین دسایس متوسل شوند که این کار او تکرار نشود. شاید دلیل آن که جنایتکاران حرفهای ثابت تقریباً هرگز به دام نمیافتند و لذا هرگز مورد مطالعه ی جامعه شناختی و روانشناختی و روانکاوانه قرار نگرفته اند، همین باشد که آنان (( دزد و پلیس )) بازی نمیکنند. این در مورد قمار بازهای حرفه ای ثابت نیز صدق میکند. بنابراین عمده ی اطلاعات بالینی فعلی ما از جنایتکاران و قماربازان، بیشتر راجع به بازیگران است تا حرفه ای های ثابت.
لطفاً برای فهم بهتر این بازی، ادامه مطلب را پیگیری نمایید.
@tahlil_raftar_motaghabel