🔴«دوستی پنهانی جمهوری اسلامی و اسرائیل در دوران خمینی»؛ آیا خامنهای هم ناگزیر به دوستی با تلآویو میشود؟
جمهوری اسلامی و اسرائیل سالها پس از انقلاب ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) که روحالله خمینی را به قدرت رساند، در پسِ دشمن ظاهری، رابطه دوجانبهٔ سودمندی را تجربه کردند.
مجله آمریکایی نیولاینز (New Lines Magazine) با انتشار گزارشی تاریخی به بررسی ابعاد روابط دوستانه و همکاریهای دو کشور ایران و اسرائیل در دوره حکومت جمهوری اسلامی پرداخت، دورهای که به «ظاهر» دشمنی دو کشور همواره برقرار بوده است.
رعنا نژاد، نویسنده این گزارش در آغاز آن، حفظ رابطه ایران و اسرائیل را در دوران پس از انقلاب، «یک واقعیت شگفتانگیز» توصیف کرده و نوشته است: «سوابق نشان میدهد که بازیگران کلیدی در هر دو کشور، احساس میکردند که حفظ یک رابطه مخفیانه از نظر استراتژیک برای هر دو کشور مفید خواهد بود.
در نتیجه، ایران و اسرائیل پس از سقوط محمدرضا پهلوی، شاه ایران، و در شرایطی که تهران علنا موجودیت اسرائیل را انکار میکرد، به تجارت سالانه میلیوندلاری ادامه دادند.»
در این گزارش یادآوری شده که پس از حمله ارتش تحت رهبری صدام حسین به ایران، تهران دوستان کمی در عرصه بینالمللی داشت، حال آن که بغداد از حمایت همزمان عربستان سعودی، ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی برخوردار بود؛ به همین دلیل رهبری ایران به اسرائیل روی آورد، آن هم در شرایطی که خمینی، آمریکا را «شیطان بزرگ» و اسرائیل را «شیطان کوچک» یاد میکرد و مریدان انقلابی او نیز منتقد سرسخت رابطه حسنه شاه و اسرائیل در دوران پیش از انقلاب بودند.
ولاینز در مورد «منطق روحالله خمینی برای حفظ روابط پنهانی با اسرائیل» این گونه توضیح داده است: «شاه مخلوع ششمین ارتش بزرگ جهان، ۲۶ میلیارد دلار ذخایر خارجی، صنعت نفتی با تولید روزانه ۱۰۵ میلیون دلاری در روز و رابطه نزدیک با اسرائیل را در اختیار داشت.
رژیم جدید با کمال میل تمام این میراث غنی را پذیرفت، به جز روابط دوستانه با اسرائیل (البته به طور علنی). رسماً، احساسات (منفی) جمهوری جدید اسلامی نسبت اسرائیل با تصمیم آن مبنی بر واگذاری سفارت اسرائیل در تهران به سازمان آزادیبخش فلسطینی که در آن زمان وجود اسرائیل را انکار میکرد، آرام گرفت. حقیقت این است که هر حکومت انقلابی تازه تأسیسی که فوراً وارد یک جنگ شود، طبیعتاً برای زنده ماندن نیاز به سازش دارد، حتی اگر دولتی باشد که به عدم تعهد افتخار میکند. در این شرایط، همکاری پنهان با اسرائیل برای رژیم ایران جذابتر از اتحاد با آمریکا یا اتحاد جماهیر شوروی بود.»
او یادآور شده است: «به نظر میرسد که خمینی (در چارچوب دکترین نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی) آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی را "نفرت انگیزتر" از اسرائیل میدانست. نکته جالب توجه در این دوره از تاریخ این است که رژیم خمینی تدارکات نظامی اسرائیل را پذیرفت اما پیشنهاد مشابهی را از سوی اتحاد جماهیر شوروی رد کرد.»
او ادامه داده است: «زمانی که شاه در قدرت بود، تهدیدهای امنیتی مشترک از سوی مصر، در دوران ریاست جمهوری جمال عبدالناصر و اتحاد جماهیر شوروی، ایران و اسرائیل را به هم نزدیکتر کرد. در زمان خمینی، تجاوزهای عراق، همراه با انزوای ایران در جامعه جهانی، فضا را برای تجدید این همکاریها باز کرد، البته عمدتاً به این دلیل که ایران به سلاح نیاز داشت.»
https://t.me/Sedaiazadi/77214
🆔 @sedaiazadi
جمهوری اسلامی و اسرائیل سالها پس از انقلاب ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) که روحالله خمینی را به قدرت رساند، در پسِ دشمن ظاهری، رابطه دوجانبهٔ سودمندی را تجربه کردند.
مجله آمریکایی نیولاینز (New Lines Magazine) با انتشار گزارشی تاریخی به بررسی ابعاد روابط دوستانه و همکاریهای دو کشور ایران و اسرائیل در دوره حکومت جمهوری اسلامی پرداخت، دورهای که به «ظاهر» دشمنی دو کشور همواره برقرار بوده است.
رعنا نژاد، نویسنده این گزارش در آغاز آن، حفظ رابطه ایران و اسرائیل را در دوران پس از انقلاب، «یک واقعیت شگفتانگیز» توصیف کرده و نوشته است: «سوابق نشان میدهد که بازیگران کلیدی در هر دو کشور، احساس میکردند که حفظ یک رابطه مخفیانه از نظر استراتژیک برای هر دو کشور مفید خواهد بود.
در نتیجه، ایران و اسرائیل پس از سقوط محمدرضا پهلوی، شاه ایران، و در شرایطی که تهران علنا موجودیت اسرائیل را انکار میکرد، به تجارت سالانه میلیوندلاری ادامه دادند.»
در این گزارش یادآوری شده که پس از حمله ارتش تحت رهبری صدام حسین به ایران، تهران دوستان کمی در عرصه بینالمللی داشت، حال آن که بغداد از حمایت همزمان عربستان سعودی، ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی برخوردار بود؛ به همین دلیل رهبری ایران به اسرائیل روی آورد، آن هم در شرایطی که خمینی، آمریکا را «شیطان بزرگ» و اسرائیل را «شیطان کوچک» یاد میکرد و مریدان انقلابی او نیز منتقد سرسخت رابطه حسنه شاه و اسرائیل در دوران پیش از انقلاب بودند.
ولاینز در مورد «منطق روحالله خمینی برای حفظ روابط پنهانی با اسرائیل» این گونه توضیح داده است: «شاه مخلوع ششمین ارتش بزرگ جهان، ۲۶ میلیارد دلار ذخایر خارجی، صنعت نفتی با تولید روزانه ۱۰۵ میلیون دلاری در روز و رابطه نزدیک با اسرائیل را در اختیار داشت.
رژیم جدید با کمال میل تمام این میراث غنی را پذیرفت، به جز روابط دوستانه با اسرائیل (البته به طور علنی). رسماً، احساسات (منفی) جمهوری جدید اسلامی نسبت اسرائیل با تصمیم آن مبنی بر واگذاری سفارت اسرائیل در تهران به سازمان آزادیبخش فلسطینی که در آن زمان وجود اسرائیل را انکار میکرد، آرام گرفت. حقیقت این است که هر حکومت انقلابی تازه تأسیسی که فوراً وارد یک جنگ شود، طبیعتاً برای زنده ماندن نیاز به سازش دارد، حتی اگر دولتی باشد که به عدم تعهد افتخار میکند. در این شرایط، همکاری پنهان با اسرائیل برای رژیم ایران جذابتر از اتحاد با آمریکا یا اتحاد جماهیر شوروی بود.»
او یادآور شده است: «به نظر میرسد که خمینی (در چارچوب دکترین نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی) آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی را "نفرت انگیزتر" از اسرائیل میدانست. نکته جالب توجه در این دوره از تاریخ این است که رژیم خمینی تدارکات نظامی اسرائیل را پذیرفت اما پیشنهاد مشابهی را از سوی اتحاد جماهیر شوروی رد کرد.»
او ادامه داده است: «زمانی که شاه در قدرت بود، تهدیدهای امنیتی مشترک از سوی مصر، در دوران ریاست جمهوری جمال عبدالناصر و اتحاد جماهیر شوروی، ایران و اسرائیل را به هم نزدیکتر کرد. در زمان خمینی، تجاوزهای عراق، همراه با انزوای ایران در جامعه جهانی، فضا را برای تجدید این همکاریها باز کرد، البته عمدتاً به این دلیل که ایران به سلاح نیاز داشت.»
https://t.me/Sedaiazadi/77214
🆔 @sedaiazadi