نشسته بودیم تو هال، مامان گفت مریم ببین زبونم چیزیش شده؟
نگاه کردم گفتم: نه بهنظر نرمال میاد.
گفت: با دقت بیشتر نگاه کن.
منم ته دلم لرزید که نکنه چیزی خورده حساسیت داده یا داروهاش عوارض جدید و عجیبی داده باشه.
رفتم جلوتر، دهنش رو باز کرده بود و با دقت بیشتر نگاه کردم ببینم تغییر رنگی، زخمی، آفتی چیزی میبینم یا نه.
گفتم: نوک زبونت احساس زخم داری مامان؟
گفت: نه. نگاه کن ببین زبونم مو درآورد از بس از صبحه بهت گفتم اون پایین مبل رو یه دستمال بکشی.
من: 😐😐😐😐😐😐😐
> یکی از خود شما
@Ruzmaregi
نگاه کردم گفتم: نه بهنظر نرمال میاد.
گفت: با دقت بیشتر نگاه کن.
منم ته دلم لرزید که نکنه چیزی خورده حساسیت داده یا داروهاش عوارض جدید و عجیبی داده باشه.
رفتم جلوتر، دهنش رو باز کرده بود و با دقت بیشتر نگاه کردم ببینم تغییر رنگی، زخمی، آفتی چیزی میبینم یا نه.
گفتم: نوک زبونت احساس زخم داری مامان؟
گفت: نه. نگاه کن ببین زبونم مو درآورد از بس از صبحه بهت گفتم اون پایین مبل رو یه دستمال بکشی.
من: 😐😐😐😐😐😐😐
> یکی از خود شما
@Ruzmaregi