آلفونس دوده، در یکی از آخرین یادداشتهایش خواب را اینطور تشریح ميکند: «غنودن بر کرانهی حیات، عدم. انگار که در آغوش گرفته شدهای، تنگ»
دوده در یادداشت بعدیاش که با درد و بیخوابی درهم آمیخته است مینویسد: «پلکها را که بر هم میگذاری مغاک است که در چپ و راستت دهان باز میکند. چرتهای پنج دقیقهای، همه زخمی کابوس: سرخوردن، لغزیدن، سرگیجه، سقوط... مغاک.»
@Pure_Dudes
دوده در یادداشت بعدیاش که با درد و بیخوابی درهم آمیخته است مینویسد: «پلکها را که بر هم میگذاری مغاک است که در چپ و راستت دهان باز میکند. چرتهای پنج دقیقهای، همه زخمی کابوس: سرخوردن، لغزیدن، سرگیجه، سقوط... مغاک.»
@Pure_Dudes