😱اتفاق عجیب و حاملگی ناخواسته ام😱
دختری 21 ساله با بدن هایی پر هستم.مهمانی به خانه پدربزرگم رفته بودیم بعد از اینکه خوابیدم دستی مردونه من را در آغوش کشید و نتونستم فریاد بزنم درصورتی که تو خواب عمیق بودم. بله آن مرد ب من تجاوز کرده بود. جرات اینکه به مادرم چیزی بگویم نداشتم بد از آن ماجرا دیگر ب خانه پدر بزرگم نرفتم به دکتر زنان مراجعه کردم در کمال تعجب خبر بارداری را به من داد دنیا رو سرم خراب شد (بر ترسم غلبه کردم و ب مادرم ماجرا را گفتم و قرار بر این شد دوربینی را در خانه پدر بزرگ قرار بدیم و من مجدد ب خانه پدر بزرگم رفتم و درحالی ک خواب بودم بازهم همان اتفاقات تکرار شد تا اینکه صبح دوربین ها رو ک چک میکردیم از تعجب انگشت حیرت ب دهان گرفتیمآن مرد در حالی ک در حال در آوردن لباسم بود ناگهان ...
ادامه داستان باز شود
دختری 21 ساله با بدن هایی پر هستم.مهمانی به خانه پدربزرگم رفته بودیم بعد از اینکه خوابیدم دستی مردونه من را در آغوش کشید و نتونستم فریاد بزنم درصورتی که تو خواب عمیق بودم. بله آن مرد ب من تجاوز کرده بود. جرات اینکه به مادرم چیزی بگویم نداشتم بد از آن ماجرا دیگر ب خانه پدر بزرگم نرفتم به دکتر زنان مراجعه کردم در کمال تعجب خبر بارداری را به من داد دنیا رو سرم خراب شد (بر ترسم غلبه کردم و ب مادرم ماجرا را گفتم و قرار بر این شد دوربینی را در خانه پدر بزرگ قرار بدیم و من مجدد ب خانه پدر بزرگم رفتم و درحالی ک خواب بودم بازهم همان اتفاقات تکرار شد تا اینکه صبح دوربین ها رو ک چک میکردیم از تعجب انگشت حیرت ب دهان گرفتیمآن مرد در حالی ک در حال در آوردن لباسم بود ناگهان ...
ادامه داستان باز شود