خاطره بازی...
لپ تاپمو باز کردم که مثلا از حجم کارای زمان مدرسه رو کم کنم و از الان سوالای ازمون های ماه های اول رو طرح کنم. زمان مدرسه طرح سوال و تایپا خیلی ازم انرژی و وقت می گیره .. گفتم دیگه تنبلی تابستونی بسه و بشینم چارتا کار مفید انجام بدم ..😁
به محض روشن شدن سیستم، رفتم سراغ عکسای قدیمی .. لابلاش دیدم یه پوشه ی نودو هشتیا سیو شده .. و چشمم خورد به فایل وُردی که اون سال سیوش کرده بودم.
ادمین نودو هشتیا🥺 گفته بود که به زودی تمام مکالمات پاک میشن .. یه دور قبلا پاک شده بود و من شروع کردم به سیو کردن بعضی مکالمات ..
الان که بازشون کردم غصهم شد ..
من هیچ دوره ای از زندگیم دلم نمی خواد عقبگرد داشته باشم و اون سالهای قبل رو مجدد زندگی کنم .. اما حس و حال بعضی روزای نودو هشتی انقدر خوب بود .. انقدر دلنشین بود که دلم براشون تنگ میشه ..
این مکالمات سال ۹۲!!!!!روزهایی بود که پگاه اسطوره رو می نوشت .. آخ چه خوب بود ..
شبی که پگاه اعلام کرده بود قسمت آخر اسطوره رو می ذاره .. سایت هنگ کرد .. از دسترس خارج شد .. 😅
وایبر داشتیم اون روزها .. به پگاه غر زدم .. که من پیامم زیر پست اسطوره ارسال نمیشه
لپ تاپمو باز کردم که مثلا از حجم کارای زمان مدرسه رو کم کنم و از الان سوالای ازمون های ماه های اول رو طرح کنم. زمان مدرسه طرح سوال و تایپا خیلی ازم انرژی و وقت می گیره .. گفتم دیگه تنبلی تابستونی بسه و بشینم چارتا کار مفید انجام بدم ..😁
به محض روشن شدن سیستم، رفتم سراغ عکسای قدیمی .. لابلاش دیدم یه پوشه ی نودو هشتیا سیو شده .. و چشمم خورد به فایل وُردی که اون سال سیوش کرده بودم.
ادمین نودو هشتیا🥺 گفته بود که به زودی تمام مکالمات پاک میشن .. یه دور قبلا پاک شده بود و من شروع کردم به سیو کردن بعضی مکالمات ..
الان که بازشون کردم غصهم شد ..
من هیچ دوره ای از زندگیم دلم نمی خواد عقبگرد داشته باشم و اون سالهای قبل رو مجدد زندگی کنم .. اما حس و حال بعضی روزای نودو هشتی انقدر خوب بود .. انقدر دلنشین بود که دلم براشون تنگ میشه ..
این مکالمات سال ۹۲!!!!!روزهایی بود که پگاه اسطوره رو می نوشت .. آخ چه خوب بود ..
شبی که پگاه اعلام کرده بود قسمت آخر اسطوره رو می ذاره .. سایت هنگ کرد .. از دسترس خارج شد .. 😅
وایبر داشتیم اون روزها .. به پگاه غر زدم .. که من پیامم زیر پست اسطوره ارسال نمیشه