💢 #روابط_ایران_آلمان
💢 قسمت اول؛
💢 در بین سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۹۱۷ که موجودیت ملی ایران از سوی انگلیس و روسیه به مخاطره افتاده بود. از نظر سیاستمداران ایرانی، آلمان کشوری بود که میتوانست به عنوان حکومتی که دیدگاهی استعماری نسبت به ایران نداشت و همچنین پیشینه حزب نازی که به دنبال مباحث مربوط به نژاد آریایی بود و ایرانیها را آریایی نژاد و هم نژاد خود میدانست، با ورود به صحنه ایران به عنوان قدرت ثالثی خود را مطرح کند و از ایران در برابر روسیه تزاری و بریتانیا حمایت نماید. از اینرو در غیاب حضور پر قدرت دولتهای دیگر (فرانسه، آمریکا)، آلمانیها تنها امید مردم و حاکمان ایران بودند و اشتیاق برای برقراری روابط سیاسی و اقتصادی با آن کشور زیاد بود. آلمانیها نیز بر این باور بودند که اجرای یک سیاست فعالانه در خاورمیانه، منافع آنان را بخصوص در بخش اقتصادی تأمین میکند. از اینرو با درخواست ایران همراهی کردند. دهه ۱۹۱۰ میلادی بود که ایرانیان متوجه شدند بیش از آنکه میبایست روی آلمان حساب باز کرده بودند و آلمان بنابر مصالح خودش گاه با دشمنان ایران از جمله روسیه توافقات مهمی انجام میدهد...
💢 جنگ جهانی اول:
💢 جنگ جهانی اول یک دوره مهم در همکاری ایران و آلمان ضد روسیه و انگلیس بودهاست. آلمان سعی داشت از طریق سازماندهی و مدیریت با پول و اسلحه، ملتهای مسلمان از جمله ترکیه، عراق، ایران و افغانستان را ضد انگلستان بشوراند و به این ترتیب با گشایش جبههای در جنوب، قدرت روسیه را برای جنگ مستقیم با آلمان کم کند. در این راستا میتوان اعزام مستشار نظامی ویلهلم واسموس را نام برد که نقش مهمی در جنوب ایران علیه انگلیسیها اجرا کرد. در ابتدای جنگ ایران طی اعلامیهای بیطرفی خود را اعلام کرد ولی آلمان سعی داشت ایران را از بیطرفی خارج سازد و به نفع خود وارد جنگ کند. این حربه موفقیتآمیز بود و ورود لشگرهای روسی به شمال ایران مانع از آن شد که لشکر روسیه به قفقاز سرازیر شود. در ۱۹۱۵ آلمانیها از حکومت موقتی ایران که به ریاست نظامالسلطنه مافی در کرمانشاه تشکیل شده بود حمایت کردند. در ۱۷ آبان ۱۲۹۴ (۱۰ نوامبر ۱۹۱۵) قراردادی بین حسن مستوفیالممالک، نخستوزیر ایران و پرنس هانری رویس، وزیر مختار آلمان در تهران به امضا رسید که به موجب این معاهده دو دولت متعهد شدند از یکدیگر در برابر تهدیدات خارجی حمایت کنند و آلمان پذیرفت در صورت حمله انگلیس و روسیه، کمکهای نظامی به ایران گسیل دارد. آلمان به موجب امضای عهدنامه برست-لیتوفسک در ۳ مارس ۱۹۱۸ به این عهدنامه عمل کرد. در این پیمان شوروی مجبور بود تمامیت ارضی ایران را به رسمیت بشناسد و نیروهای نظامی ایران کشور که در حال پیشروی به سمت تهران بودند، بازگشتند. در جریان نهضت جنگل نیز چند افسر آلمانی از جمله سرگرد فونپاشن به عنوان مشاور نظامی در خدمت ایرانیان بودند.
ادامه دارد...
ϟϟ @Nazi_unity ϟϟ
💢 قسمت اول؛
💢 در بین سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۹۱۷ که موجودیت ملی ایران از سوی انگلیس و روسیه به مخاطره افتاده بود. از نظر سیاستمداران ایرانی، آلمان کشوری بود که میتوانست به عنوان حکومتی که دیدگاهی استعماری نسبت به ایران نداشت و همچنین پیشینه حزب نازی که به دنبال مباحث مربوط به نژاد آریایی بود و ایرانیها را آریایی نژاد و هم نژاد خود میدانست، با ورود به صحنه ایران به عنوان قدرت ثالثی خود را مطرح کند و از ایران در برابر روسیه تزاری و بریتانیا حمایت نماید. از اینرو در غیاب حضور پر قدرت دولتهای دیگر (فرانسه، آمریکا)، آلمانیها تنها امید مردم و حاکمان ایران بودند و اشتیاق برای برقراری روابط سیاسی و اقتصادی با آن کشور زیاد بود. آلمانیها نیز بر این باور بودند که اجرای یک سیاست فعالانه در خاورمیانه، منافع آنان را بخصوص در بخش اقتصادی تأمین میکند. از اینرو با درخواست ایران همراهی کردند. دهه ۱۹۱۰ میلادی بود که ایرانیان متوجه شدند بیش از آنکه میبایست روی آلمان حساب باز کرده بودند و آلمان بنابر مصالح خودش گاه با دشمنان ایران از جمله روسیه توافقات مهمی انجام میدهد...
💢 جنگ جهانی اول:
💢 جنگ جهانی اول یک دوره مهم در همکاری ایران و آلمان ضد روسیه و انگلیس بودهاست. آلمان سعی داشت از طریق سازماندهی و مدیریت با پول و اسلحه، ملتهای مسلمان از جمله ترکیه، عراق، ایران و افغانستان را ضد انگلستان بشوراند و به این ترتیب با گشایش جبههای در جنوب، قدرت روسیه را برای جنگ مستقیم با آلمان کم کند. در این راستا میتوان اعزام مستشار نظامی ویلهلم واسموس را نام برد که نقش مهمی در جنوب ایران علیه انگلیسیها اجرا کرد. در ابتدای جنگ ایران طی اعلامیهای بیطرفی خود را اعلام کرد ولی آلمان سعی داشت ایران را از بیطرفی خارج سازد و به نفع خود وارد جنگ کند. این حربه موفقیتآمیز بود و ورود لشگرهای روسی به شمال ایران مانع از آن شد که لشکر روسیه به قفقاز سرازیر شود. در ۱۹۱۵ آلمانیها از حکومت موقتی ایران که به ریاست نظامالسلطنه مافی در کرمانشاه تشکیل شده بود حمایت کردند. در ۱۷ آبان ۱۲۹۴ (۱۰ نوامبر ۱۹۱۵) قراردادی بین حسن مستوفیالممالک، نخستوزیر ایران و پرنس هانری رویس، وزیر مختار آلمان در تهران به امضا رسید که به موجب این معاهده دو دولت متعهد شدند از یکدیگر در برابر تهدیدات خارجی حمایت کنند و آلمان پذیرفت در صورت حمله انگلیس و روسیه، کمکهای نظامی به ایران گسیل دارد. آلمان به موجب امضای عهدنامه برست-لیتوفسک در ۳ مارس ۱۹۱۸ به این عهدنامه عمل کرد. در این پیمان شوروی مجبور بود تمامیت ارضی ایران را به رسمیت بشناسد و نیروهای نظامی ایران کشور که در حال پیشروی به سمت تهران بودند، بازگشتند. در جریان نهضت جنگل نیز چند افسر آلمانی از جمله سرگرد فونپاشن به عنوان مشاور نظامی در خدمت ایرانیان بودند.
ادامه دارد...
ϟϟ @Nazi_unity ϟϟ