#ارسالی
۲۰ فوریه، روز جهانی عدالت اجتماعی، فرصتی است برای تأمل بر حقیقت تلخ نبود عدالت در ایران، کشوری که در آن تبعیض، سیستماتیک و نهادینه شده است.
در حالی که جهان بهدنبال رفع نابرابریهاست، در ایران اقلیتهای دینی، زنان و گروههای مختلف اجتماعی همچنان قربانی تبعیضهای قانونی و اجراییاند.
بهائیان، که بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان در ایران هستند، از ابتداییترین حقوق خود محرومند؛ آنها نهتنها اجازه ورود به دانشگاه را ندارند، بلکه در بسیاری از مشاغل از پیش حذف شدهاند.
اخراج از کار، تعطیلی کسبوکارها و فشارهای اقتصادی، بخشی از سیاست سرکوب آنهاست.
دیگر اقلیتهای دینی نیز وضعیت بهتری ندارند. مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان، و حتی مسلمانان سنی با تبعیضهایی آشکار روبهرو هستند. این افراد از رسیدن به بسیاری از مناصب کلیدی مانند ریاستجمهوری، وزارت، قضاوت و فرماندهی نظامی محروماند.
اما قربانیان تبعیض در ایران فقط اقلیتهای دینی نیستند.
زنان، نیمی از جمعیت کشور، در سایهی قوانین جنسیتزده و مردسالارانه از حقوق برابر محروماند.
آنها نمیتوانند رئیسجمهور شوند، قاضی باشند، یا در بسیاری از سطوح مدیریتی قدرتی داشته باشند. قانون حضانت، ارث، شهادت و حتی پوشش اجباری، همه نمادهایی از بیعدالتی نهادینهشده علیه زنان است.
عدالت اجتماعی در ایران یک شوخی تلخ است.
وقتی تبعیض در قوانین و سیاستها ریشه دوانده، صحبت از برابری فقط یک فریب بزرگ است.
در چنین شرایطی، ۲۰ فوریه برای ایرانیان نه روزی برای یادآوری عدالت اجتماعی، بلکه روزی برای یادآوری زخمهای عمیقی است که هنوز التیام نیافتهاند.
۲۰ فوریه، روز جهانی عدالت اجتماعی، فرصتی است برای تأمل بر حقیقت تلخ نبود عدالت در ایران، کشوری که در آن تبعیض، سیستماتیک و نهادینه شده است.
در حالی که جهان بهدنبال رفع نابرابریهاست، در ایران اقلیتهای دینی، زنان و گروههای مختلف اجتماعی همچنان قربانی تبعیضهای قانونی و اجراییاند.
بهائیان، که بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان در ایران هستند، از ابتداییترین حقوق خود محرومند؛ آنها نهتنها اجازه ورود به دانشگاه را ندارند، بلکه در بسیاری از مشاغل از پیش حذف شدهاند.
اخراج از کار، تعطیلی کسبوکارها و فشارهای اقتصادی، بخشی از سیاست سرکوب آنهاست.
دیگر اقلیتهای دینی نیز وضعیت بهتری ندارند. مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان، و حتی مسلمانان سنی با تبعیضهایی آشکار روبهرو هستند. این افراد از رسیدن به بسیاری از مناصب کلیدی مانند ریاستجمهوری، وزارت، قضاوت و فرماندهی نظامی محروماند.
اما قربانیان تبعیض در ایران فقط اقلیتهای دینی نیستند.
زنان، نیمی از جمعیت کشور، در سایهی قوانین جنسیتزده و مردسالارانه از حقوق برابر محروماند.
آنها نمیتوانند رئیسجمهور شوند، قاضی باشند، یا در بسیاری از سطوح مدیریتی قدرتی داشته باشند. قانون حضانت، ارث، شهادت و حتی پوشش اجباری، همه نمادهایی از بیعدالتی نهادینهشده علیه زنان است.
عدالت اجتماعی در ایران یک شوخی تلخ است.
وقتی تبعیض در قوانین و سیاستها ریشه دوانده، صحبت از برابری فقط یک فریب بزرگ است.
در چنین شرایطی، ۲۰ فوریه برای ایرانیان نه روزی برای یادآوری عدالت اجتماعی، بلکه روزی برای یادآوری زخمهای عمیقی است که هنوز التیام نیافتهاند.