اصل داستان به طرز عجیبی تراژیکه. پسربچهٔ مظلوم دانشجو برای یه لپتاپ که همه جای دنیا برای جوانها یه کالای کمارزش محسوب میشه تا پای جون با خفتگیرها جنگیده. بهش چاقو زدن اما باز دنبالشون دویده!
انگار داشته به این فکر میکرده پدر و مادرش برای تهیه این لپتاپ چقدر بدبختی کشیدن و چقدر شرمنده میشه اگر بخواد خبر از دست دادنش رو بهشون بده. انگار جونش رو بیارزشتر از اون لپتاپ میدیده😢😭
انگار داشته به این فکر میکرده پدر و مادرش برای تهیه این لپتاپ چقدر بدبختی کشیدن و چقدر شرمنده میشه اگر بخواد خبر از دست دادنش رو بهشون بده. انگار جونش رو بیارزشتر از اون لپتاپ میدیده😢😭