‹ 𝖲𝗈𝗇 𝗈𝖿 𝖲𝗎𝗇 ›


Channel's geo and language: Iran, English
Category: Telegram


- از خاک اومدم ولی تا ستار‌ه‌ها می‌رم.
پَیام🤍:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=36554194

Related channels

Channel's geo and language
Iran, English
Category
Telegram
Statistics
Posts filter


همیشه طلوع از ماست
همیشه غروب از جهان
زندگی پر از راه و دام‌های عظیمه
پر از بیداری‌های تلخ و خواب‌های غریب
و این زیباترین شکسته


یه جایی از شعر زندگی نیست خوندنی
اونجا که لحظه‌هات رو تویِ سوزوندنی


بعد از تجربه‌ی تلخ زمان با صدای دیروز
من فکر می‌کردم که افق هنوزم پراحساس هست
ساز ما به کوکِ کج نشسته
صادقانه من یه کودکم که رویاهاش بی‌اندازه‌ست
تو خط لحظه‌های باد
و درخت‌های زیتون تو امتداد شهریور
واسه زنده بودن من راهی نبود غیر تو
تو درک تن سیالِ هستی و سحرِ درد
من هنوز فکر می‌کردم ممکنم
پشت سنگینی بال صدای پرواز هست
اون کودک که توی جنگ این پذیرشه
که ته دریا یه مرز سیاسی تازه‌ست


بلندپروازان سقوط می‌کنن با دردناک‌ترین حالت.


بیا تا تگرگ‌ها برقصیم
تا انقلاب برگ‌ها برقصیم
دستم رو می‌ذارم توی دست‌های بی‌حرکتت
تکونت می‌دم تا با رقصِ دست‌ها برقصی
تو اختراع من تا تهم بیا
بذار حس رقص با تو تا تنم بیاد
می‌رقصم باهات وسط گلوله و موشک
از چشمات بوی قلب مادرم می‌آد


سورنا آلبوم داده؛
تا صبح پلن گریه، غم، اندوه، خودکشی، دگرکشی، بی‌خوابی، سرگردانی، پریشانی، خلأ.


Stadium Vibes🌝
📍Sahand Stadium


.


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
رئیس‌جمهوری که به خاطر خواندن شعر تُرکی در اختتامیه هفته‌ی فرهنگی تبریز، تذکر گرفت!
حتی اگر رئیس‌جمهور مملکت هم باشی، باز حق خواندن چند بیت شعر ترکی از استاد شهریار را نداری، باز تذکر می‌گیری که «شعر ترکی نخوانید! اشکال دارد.» چنین تفکری یعنی ما شما ترک‌هارا ایرانی نمی‌دانیم، یعنی زبان شما را به رسمیت نمی‌شناسیم، یعنی شما با آن شعر‌های ترکی‌تان عنصر دیگری هستید و از ما نیستید! اصلاً بحث یک زبان خاص نیست، چند بیت شعر خواندن به زبان‌های محلی مورد تکلم در ایران، چه اشکالی دارد؟ چه اشکالی دارد انسان در محفلی که مختص شهر خودش است، دو بیت شعر به زبان خودش بخواند؟
خدا را شکر که امثال مهدی باکری‌ها که در‌ جبهه‌های دفاع از خاک این مرز و بوم به همین زبان تکلم می‌کردند رفتند و این روزها را ندیدند که زبانشان در وطن خودشان بیگانه شمرده می‌شود.


Forward from: از دوست داشتن
"صلح‌طلب؛ ولی جنگ‌بلد"


چرا این ۴۶ ساعت نمی‌گذره. 😭


Forward from: Ahmad
آدم تکادی نمیشه، تکادی به دنیا میاد
تکاد جنون تکادیاست
جنون فوتبالیستا میشه بازی زیبا، جنون هنرمندا میشه سبک جدید، جنون سیاستمدارا میشه جامعه‌ی افراطی
اما جنون تکاد میشه پیشرفت جهان، میشه چیزهایی که وقتی بخوای به دستاوردهای بشریت نگاه کنی اولین گزینه‌هایی هستن که به ذهنت میرسن.


دکتر غلام‌حسین زرگری‌نژاد: « این کتاب را به عنوان عذرخواهی از خان قاجار نوشتم. معتقد بودم که آقامحمدخان آدم خونریزی است و این را در کتاب درسی بیان کردم؛ از تمام کسانی که آن کتاب را خواندند، خواهش می‌کنم عذر مرا بپذیرند. احمدخان درانی (از سرداران نادرشاه افشار و اولین پادشاه افغانستان) دو یاقوت کوه نور و دریای نور را داشت، این دو یاقوت همیشه همراه نادر بود. کوه نور بعد از کشته شدن نادر از طریق شاه شجاع، جانشین احمدخان درانی به دست ملکه انگلیس رسید. دریای نور را هم لطفعلی‌خان می‌خواست به سرهارفورد جونز (اولین وزیر مختار بریتانیا در ایران) بفروشد که آقامحمدخان سررسید و معامله انجام نشد؛ آقامحمدخان از فواجع حکومت زندیه جلوگیری می‌کرد که یکی از دلایل دشمنی انگلیسی‌ها با قاجاریه همین نکته است. یکی از دلایل تعریف انگلیسی‌ها از زندیه این است که زندیه به جنوب خلیج‌ فارس کاری نداشتند. شیخ نشین‌هایی که در جنوب خلیج‌فارس پدید آمدند، محصول زندیه است. هنر زندیه جاده‌سازی، گرمابه و… بود. توجهی به کل مملکت نداشتند و فقط به منطقه فارس بسنده می‌کردند. در دوره زندیه خلیج‌ فارس را از دست دادیم. »


ایشون «دکتر غلامحسین زرگری‌نژاد»ان؛ یکی از تاریخ‌دانان مطرح ایران و یکی از مؤلفان کتب درسی که در سال‌های‌ قبل سه سال مدیر گروه تاریخ در سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی درسی وزارت آموزش و پرورش بوده. ایشون در‌ کتاب‌های متعددی سلسله‌ی قاجاریه‌ رو کوبیده و آقامحمدخان رو فردی خون‌خوار خونده؛ اما خیلی جالبه که پس از گذشت چند ده سال، گفتن که هر چی درباره‌ی قاجار و آقامحمدخان گفتم اشتباه بوده و اشتباه می‌کردم. و برای جبران اشتباهش کتابی جدید تحت عنوان «برآمدن قاجار» نوشته.
بخشی از حرف‌هایی که در خلال رونمایی از این کتاب گفته‌ ‌رو پایین می‌فرستم:




این‌که یک دانشجو به‌خاطر یک گوشی لعنتی توسط زورگیرای اطراف دانشگاه تهران به قتل رسیده حقیقتاً دردناکه. اولاً از این نظر که یک دانشجو هر خطری‌رو می‌پذیره و گوشی‌رو تحویل زورگیرِ مسلح نمی‌ده، چون می‌دونه از دست دادن یک‌ «گوشی» کل اقتصاد خود و خانواده‌اش رو بهم می‌زنه، این وضعیت واقعاً دردناکه. واقعاً. دوم این‌که مگر دانشجویان اون منطقه نگفته بودن اون منطقه تاریکه و‌ خطرناک؟ اصلاً چرا اکثر خیابان‌ها، اتوبان‌ها و پل‌هوایی‌های کشور ناامنن؟ چرا تعداد گشت پلیس در شب‌ها کم‌تره؟ ایراد کار کجاست؟ موتور و ماشین و بنزین ندارید؟ نیرو ندارید؟ توان پرداخت حقوق ماموریت شیفت شب ندارید؟ پس چرا برای ایجاد رُعب و ترس در میان مردم همیشه ماشین آماده دارید؟ چرا همیشه اون خودرو‌های گشت ارشاد با چندتا علافِ حقوق‌بگیر کنار خیابون پارکن و مردم رو به‌خاطر فقط نداشتن حجاب به مکان‌های امنیتی منتقل می‌کنن؟ چرا برای این‌ها ماشین و موتور و بنزین و‌ بودجه دارید، اما برای امنیت نه؟!! قاتلای «محمد خالقی» دانشجوی مدیریت دانشگاه تهران؛ هنوز اون بیرون می‌چرخن و نصف مأمورای تهران ریختن تو دانشگاه تهران تا دانشجویانی که تنها تقاضاشون برقراری امنیت هست رو دستگیر کنن.
«این کشور هیچیش عادی نیست.»


Video is unavailable for watching
Show in Telegram


Video is unavailable for watching
Show in Telegram


یکی‌از نقاط تاریک دنیای مدرن، مد شدن روانشناسی‌ زرد بود. روانشناسی‌ای که جملات «خودت مهم‌تری»، «گوربابای بقیه، خودت چی می‌خوای؟»، «فقط حال خودت خوب باشه، بقیه به درک.» رو تو حلق مخاطبا فرو کرد و نهایتاً جامعه‌ای ساخته‌ شد که احساسات هیچ‌کس، برای کس دیگه‌ای مهم نبود. درحالی‌که انسان مسئوله، در قبال همه‌چیز و از همه بیش‌تر در قبال انسان‌ها. یعنی چی انسان فقط به خودش توجه کنه و بقیه به درک؟ احساسات طرف مقابل ارزشی ندارن؟ نباید انسان‌ها از کنار درد هم رد شن؛ نباید انسان‌ها موجب درد انسان دیگه‌ای بشن تا حال خودشون بهتر بشه. قطعاً دنیا با بی‌خیالی‌ جای بهتری نمی‌تونه بشه، ولی با یکمی توجه به بقیه‌ی آدما می‌شه دنیای خوب‌تری رو انتظار داشت.


ببینید چی فرستادن ناشناسم. 🌝

20 last posts shown.