نمیدونم چطور بگم ولی حس میکنم شبیه پو شدم توی آخر کونگفو پاندای ۴ که ادوایسهای خودش رو داشت. تاریخ فارغالتحصیلی من ۱۴۰۲/۸ خورده ولی امروز رفتم کاراش رو تموم کردم برای صدور مدرک. یعنی تقریباً یک سال بعدش. چون تمام این مدت حوصلهش رو نداشتم و همیشه خسته بودم برای این کار. اما حالا که موقع ثبت نام ارشدم شده و مجبور بودم برم کاراش رو بکنم، به ناچار ۵ ساعت تمام در حال راه رفتن و منتظر ایستادن توی دانشگاه بودم در حالی که شب قبل هم خیلی دیر خوابیده بودم. وقتی رسیدم خونه در حالی که خسته و پاره بودم اینقدررر از اینکه تونستم تمومش کنم خوشحال بودم که به این نتیجه رسیدم که برای هر کاری توی زندگیم که فکر میکنم نمیتونم و سختمه که انجامش بدم، میتونم این رو به خودم بگم: «خستگیت رو تحمل کن» و الان حس میکنم یک چیز خیلی مهم رو راجع به خودم فهمیدم. فهمیدم چی میتونه کمکم کنه.