Forward from: MMMojahedi 🍀 محمدمهدی مجاهدی
تقدم امنیت یا تقدس امنیت؟
متاسفانه برخی از روی نادانی و/یا با شیطنت مغالطهی ظاهرالصلاح و خطرناکی را دربارهی اهمیت امنیت مرتکب میشوند. در این مغالطه، با ارجاع به مکتب رئالیسم، امنیتاندیشی و اقتدارگرایی را یکی میگیرند. یا به تعبیر دیگر، میان «اولویت داشتن امنیت» و «اصالت و قداست دادن به امنیت» تفاوتی نمیبینند.
همهی هنر رئالیستها و بعدا نو-رئالیستها در نشان دادن راههایی بود برای شکستن اینهمانی میان اولویت دادن به امنیت از یک سو و اصالت و قداست دادن به امنیت از سوی دیگر.
امنیتاندیشی، به معنای اولویت دادن به امنیت، یعنی قبول این ایدهی درست که تأمین درجاتی از امنیت به عنوان مقدمهای لازم برای تامین دیگر خیرات و برخورداری از آنها لازم است. این معنای امنیت هم با لیبرال دموکراسی قابل جمع است هم با سوسیال دموکراسی، ولی توتالیتاریسم سکولار یا ملتگرا و یا اقتدارگرایی به نام دین یا امت یا قبیله یا نژاد را توجیه و تجویز نمیکند.
معنای اول امنیت (یعنی اولویت قائل شدن برای درجاتی از امنیت) برای همهی سیستمها لازم است، ولی امنیت به معنای دوم مبنای انواع اقتدارگرایی و توتالیتاریسم است.
در مکتب رئالیسم و بعد در مکتب نو-رئالیسم، چندین مفهوم امنیت و چندین رژیم امنیت داریم. ولی «هیچیک» این قدر مبتذل نیست که «خودویرانگری» را در «اصالت دادن به امنیت» نبیند و نشناسد و از آن فاصله نگیرد. امنیتاندیشی سخت و کوتاهمدت و پرهزینه با سرکوب حاملان و عاملان و حامیان دیگر خیرات عمومی از جایی بهبعد به امنیت گورستانی میرسد و خودش امنیتزدا و بلکه امنیتستیز میشود.
امنیتی که هم اصیل و هم مقدس دانسته شود، همهی خیرات را میبلعد و بعد کارش به بلعیدن نظامها و ساختارها و نهادهای مدنی و سیاسی و نهایتا بلعیدن تکتک انسانها میرسد.
م. م. مجاهدی
۱۳ مهرماه ۱۴۰۱
@mmojahedi
متاسفانه برخی از روی نادانی و/یا با شیطنت مغالطهی ظاهرالصلاح و خطرناکی را دربارهی اهمیت امنیت مرتکب میشوند. در این مغالطه، با ارجاع به مکتب رئالیسم، امنیتاندیشی و اقتدارگرایی را یکی میگیرند. یا به تعبیر دیگر، میان «اولویت داشتن امنیت» و «اصالت و قداست دادن به امنیت» تفاوتی نمیبینند.
همهی هنر رئالیستها و بعدا نو-رئالیستها در نشان دادن راههایی بود برای شکستن اینهمانی میان اولویت دادن به امنیت از یک سو و اصالت و قداست دادن به امنیت از سوی دیگر.
امنیتاندیشی، به معنای اولویت دادن به امنیت، یعنی قبول این ایدهی درست که تأمین درجاتی از امنیت به عنوان مقدمهای لازم برای تامین دیگر خیرات و برخورداری از آنها لازم است. این معنای امنیت هم با لیبرال دموکراسی قابل جمع است هم با سوسیال دموکراسی، ولی توتالیتاریسم سکولار یا ملتگرا و یا اقتدارگرایی به نام دین یا امت یا قبیله یا نژاد را توجیه و تجویز نمیکند.
معنای اول امنیت (یعنی اولویت قائل شدن برای درجاتی از امنیت) برای همهی سیستمها لازم است، ولی امنیت به معنای دوم مبنای انواع اقتدارگرایی و توتالیتاریسم است.
در مکتب رئالیسم و بعد در مکتب نو-رئالیسم، چندین مفهوم امنیت و چندین رژیم امنیت داریم. ولی «هیچیک» این قدر مبتذل نیست که «خودویرانگری» را در «اصالت دادن به امنیت» نبیند و نشناسد و از آن فاصله نگیرد. امنیتاندیشی سخت و کوتاهمدت و پرهزینه با سرکوب حاملان و عاملان و حامیان دیگر خیرات عمومی از جایی بهبعد به امنیت گورستانی میرسد و خودش امنیتزدا و بلکه امنیتستیز میشود.
امنیتی که هم اصیل و هم مقدس دانسته شود، همهی خیرات را میبلعد و بعد کارش به بلعیدن نظامها و ساختارها و نهادهای مدنی و سیاسی و نهایتا بلعیدن تکتک انسانها میرسد.
م. م. مجاهدی
۱۳ مهرماه ۱۴۰۱
@mmojahedi