نوشتم
روی برگای خیس آبی
من دوست دارم خدایی
چشم انتظارم میدونم چشم به راهی
تو روستای دلم
تو تک ساقه ی این شالیزاری
من واسه تو بیدار
و تو بی خبر از حال من سر رو بالشتت میذاری
چرا توی دلم بذر بی میلی میکاری؟
حیف!
میتونستیم زندگی کنیم نکردیم
جای اینکه دور بزنیم همو ، دور هم بگردیم
حیف!
رفتی و من توی این شهر شلوغ
تنها می مونم
رفتی و با رفتنت خورد شدم
شکست وجودم...
روی برگای خیس آبی
من دوست دارم خدایی
چشم انتظارم میدونم چشم به راهی
تو روستای دلم
تو تک ساقه ی این شالیزاری
من واسه تو بیدار
و تو بی خبر از حال من سر رو بالشتت میذاری
چرا توی دلم بذر بی میلی میکاری؟
حیف!
میتونستیم زندگی کنیم نکردیم
جای اینکه دور بزنیم همو ، دور هم بگردیم
حیف!
رفتی و من توی این شهر شلوغ
تنها می مونم
رفتی و با رفتنت خورد شدم
شکست وجودم...