بیتعارف بگویم، هیچ دل خوشی از ورزشکارها ندارم؛ چراکه آوردهٔ اجتماعیشان را نمیدانم. ورزشکار نه میروبد، نه میکارد و نه میسازد. خلاصه هیچ گوشهای از مملکت را نمیگیرد که بشود این قالی خاکگرفته را آسودهتر تکاند. پس این شوق مردم برای اهتزاز پرچم و بساطش از کجاست؟ شاید از آنجا که ورزش قهرمانی هرچه نباشد، میدان قلدری دولتهاست. آنها پیِ پیروزیاند و از جیب من و تو به ورزشکاران پاداش میدهند. ما هم نهتنها نباید شکایت کنیم، بلکه همکاری کنیم. نتیجتاً حلقوممان را از صفیر شادی و مغزمان را از غرور ملی پر میکنند که مبادا در کشوقوس شاخوشانهکشی، دستوپاگیر شویم.