Forward from: فیلم ممنوعه
🔴فروش شبانه ی دختر توسط پدری عیاش!!
♦️دختری زیبا بود اسیر پدری عیاش، که درآمدش فروش شبانه دخترش بود!
دخترک روزی گریزان از منزل پدری نزد حاکم پناه گرفت و قصه خود بازگو کرد. حاکم بعد از کمی تامل و تفکر تصمیم گرفت دختر را نزد زاهد شهر امانت سپرد که در امان باشد اما زمانی که شب شد و زاهد دختر را تنها در کنار خود دید، ایمان چند ده ساله ی خود را به شیطان باخت و جناب زاهد هم همان شب اول دختر را ......... .
نیمه شب دختر نیمه برهنه به جنگل گریخت و چهار پسر مست او را اطراف کلبه خود یافتند و پرسیدند با این وضع، این زمان، در این سرما، اینجا چه میکنی!!!؟
دختر از ترس حیوانات بیشه و جانش گفت که آری پدرم آن بود و زاهد از خیر حاکم چنان، بیپناه ماندم.
پسرها با کمی فکر و مکس و دیدن دختر نیمه برهنه او را گفتن تو برو در منزل ما بخواب ما نیز میآییم...1#
♻️ادامه داستان باز شود...
♻️ادامه داستان باز شود...
♦️دختری زیبا بود اسیر پدری عیاش، که درآمدش فروش شبانه دخترش بود!
دخترک روزی گریزان از منزل پدری نزد حاکم پناه گرفت و قصه خود بازگو کرد. حاکم بعد از کمی تامل و تفکر تصمیم گرفت دختر را نزد زاهد شهر امانت سپرد که در امان باشد اما زمانی که شب شد و زاهد دختر را تنها در کنار خود دید، ایمان چند ده ساله ی خود را به شیطان باخت و جناب زاهد هم همان شب اول دختر را ......... .
نیمه شب دختر نیمه برهنه به جنگل گریخت و چهار پسر مست او را اطراف کلبه خود یافتند و پرسیدند با این وضع، این زمان، در این سرما، اینجا چه میکنی!!!؟
دختر از ترس حیوانات بیشه و جانش گفت که آری پدرم آن بود و زاهد از خیر حاکم چنان، بیپناه ماندم.
پسرها با کمی فکر و مکس و دیدن دختر نیمه برهنه او را گفتن تو برو در منزل ما بخواب ما نیز میآییم...1#
♻️ادامه داستان باز شود...
♻️ادامه داستان باز شود...