🔺بخش دوم :
جناب میری هم از جامعه شناسی، تنها ذکر مفاهیم مطرح در مبانی جامعهشناسی (سال اول علوم اجتماعی دانشگاههای ایران) را گویا به خاطر دارد چرا که این مفاهیم را بطور مرتب تکرار میکند. در حالی که ما دو ساعت ویدیو را برای مبانی جامعهشناسی باز نمیکنیم. با این حال اما مشکل جدی در تحلیل میری از آنجا آغاز میشود که ایران را مفهومی فرهنگی تلقی میکند که دارای تکثر است و اینجا اساسا به نوعی به فردی ایرانشهری تبدیل میشود و قوچانی هم این لحظه را بخوبی قاپید و گفت که اشتراک ما همین جاست. در حالی که مشکل اساسا همین جاست. مشکل میری، نیاز به ساختن چیزی مثبت از ایران است، به سخن دیگر بجای تحلیل جامعهشناختی از آنچه ایرانشهری بر سر مردم آورده، فیلش یاد هندوستان میکند و رویای ایران متکثر و اتحادیه اروپایی جای تحلیل را نزد او میگیرد.
میری میگوید زبان فارسی همه اقوام را به هم پیوند میدهد که خیلی گزاره عجیبی است. زبان فارسی اگر در زمانه ما، همه اقوام را پیوند میدهد به دلیل وجود دولتی است که زبان فارسی را زبان حاکم کرده است و مردم چارهای ندارند که از طریق این زبان درس بخوانند و کار کنند و برخی از روابط را داشته باشند نه اینکه زبان فارسی خود بخود و ذاتا پیوند دهنده بوده. قدرت را از زبان ملی در هر جا بگیرید دیگر پیوند دهنده مردمان با زبانهای متنوع نیست.
قسمت مضحک ماجرا هم در بحث میری، تلاش برای مقایسه مفهوم ایران با مفهوم اروپاست که من خاموشی میگزینم اینجا و هیچی نمیگم. می گوید وقتی اسم کشور، پرشین بوده، کارکرد اتحادیه اروپا را داشته اما وقتی شد «ایران» کوچیک شده و دیگر کارکرد اتحادیه اروپا را نداره.
خروج کامل از بحث جامعهشناسی اتنیکها یا ملیتها نزد میری آنجاست که میگوید اتنیک و قوم چیست که میگویید بگویی «قوم و خویش» چرا که ما قوم و خویشیم. در پایان بحث ما دو نفر را شاهدیم که به نظر با هم متفاوتند در تحلیل قومیتها اما بشدت شبیه و در پایان مشخص نمیشود نقد میری به ایرانشهری از نظر جامعهشناسی سلطه در ایران امروز چیست.
قوچانی جایی هم در تحلیل جنبش «زن، زندگی، آزادی» از «جریانان مارکسیستی-تروریستی» سخن میگوید که خوب واضح است چپ ستیزی کارگزارانیها و مجلات رنگارنگ حکومتی اظهر من الشمس است اما میری حتی اهمیتی هم قائل نمیشود که تذکری بدهد چرا که غرق در رویایی ایران متکثر است که قوچانی و خودش در حال باد کردنش بودند یا حتی تعریضی به این گزاره قوچانی که «حاشیهنشین» های ایرانی، یعنی همان اقوام، «پاسدارمرزهای فرهنگی و تاریخی و سیاسی ایران بودند» که گفتمان حکومتی است و مستقیم به بحث قومیت ارجاع دارد، اینجا هم میری هیچ واکنشی ندارد. ولی هر دو موافقند که «پزشکیان، بلوغ جمهوری اسلامی» و وقتی به اینجا میرسیم میفهمیم که اساسا این گفتگو برای چه هدفی بوده است.
@GoftandNO
#ایرانشهری
#میری
#قوچانی
جناب میری هم از جامعه شناسی، تنها ذکر مفاهیم مطرح در مبانی جامعهشناسی (سال اول علوم اجتماعی دانشگاههای ایران) را گویا به خاطر دارد چرا که این مفاهیم را بطور مرتب تکرار میکند. در حالی که ما دو ساعت ویدیو را برای مبانی جامعهشناسی باز نمیکنیم. با این حال اما مشکل جدی در تحلیل میری از آنجا آغاز میشود که ایران را مفهومی فرهنگی تلقی میکند که دارای تکثر است و اینجا اساسا به نوعی به فردی ایرانشهری تبدیل میشود و قوچانی هم این لحظه را بخوبی قاپید و گفت که اشتراک ما همین جاست. در حالی که مشکل اساسا همین جاست. مشکل میری، نیاز به ساختن چیزی مثبت از ایران است، به سخن دیگر بجای تحلیل جامعهشناختی از آنچه ایرانشهری بر سر مردم آورده، فیلش یاد هندوستان میکند و رویای ایران متکثر و اتحادیه اروپایی جای تحلیل را نزد او میگیرد.
میری میگوید زبان فارسی همه اقوام را به هم پیوند میدهد که خیلی گزاره عجیبی است. زبان فارسی اگر در زمانه ما، همه اقوام را پیوند میدهد به دلیل وجود دولتی است که زبان فارسی را زبان حاکم کرده است و مردم چارهای ندارند که از طریق این زبان درس بخوانند و کار کنند و برخی از روابط را داشته باشند نه اینکه زبان فارسی خود بخود و ذاتا پیوند دهنده بوده. قدرت را از زبان ملی در هر جا بگیرید دیگر پیوند دهنده مردمان با زبانهای متنوع نیست.
قسمت مضحک ماجرا هم در بحث میری، تلاش برای مقایسه مفهوم ایران با مفهوم اروپاست که من خاموشی میگزینم اینجا و هیچی نمیگم. می گوید وقتی اسم کشور، پرشین بوده، کارکرد اتحادیه اروپا را داشته اما وقتی شد «ایران» کوچیک شده و دیگر کارکرد اتحادیه اروپا را نداره.
خروج کامل از بحث جامعهشناسی اتنیکها یا ملیتها نزد میری آنجاست که میگوید اتنیک و قوم چیست که میگویید بگویی «قوم و خویش» چرا که ما قوم و خویشیم. در پایان بحث ما دو نفر را شاهدیم که به نظر با هم متفاوتند در تحلیل قومیتها اما بشدت شبیه و در پایان مشخص نمیشود نقد میری به ایرانشهری از نظر جامعهشناسی سلطه در ایران امروز چیست.
قوچانی جایی هم در تحلیل جنبش «زن، زندگی، آزادی» از «جریانان مارکسیستی-تروریستی» سخن میگوید که خوب واضح است چپ ستیزی کارگزارانیها و مجلات رنگارنگ حکومتی اظهر من الشمس است اما میری حتی اهمیتی هم قائل نمیشود که تذکری بدهد چرا که غرق در رویایی ایران متکثر است که قوچانی و خودش در حال باد کردنش بودند یا حتی تعریضی به این گزاره قوچانی که «حاشیهنشین» های ایرانی، یعنی همان اقوام، «پاسدارمرزهای فرهنگی و تاریخی و سیاسی ایران بودند» که گفتمان حکومتی است و مستقیم به بحث قومیت ارجاع دارد، اینجا هم میری هیچ واکنشی ندارد. ولی هر دو موافقند که «پزشکیان، بلوغ جمهوری اسلامی» و وقتی به اینجا میرسیم میفهمیم که اساسا این گفتگو برای چه هدفی بوده است.
@GoftandNO
#ایرانشهری
#میری
#قوچانی