قربانت بروم که به قدر تمام درختهای دنیا دوستت دارم.
چرا که فقط تو و درختها ارزش دوست داشتن دارید.
چرا که سبز میشوید.
هر سال سبز میشوید و تازه میشوید و سایه دارید و پر از پرنده هستید و نفستان عطر روان است و ریشههایتان در خاک، که جز خاک حقیقی وجود ندارد.
زندگی به یک چنین علاقههای کوچکی بسته شده و این علاقهها با همۀ کوچکیشان حیاتی هستند و با وجود این به دست نمیآیند. قربانت بروم.
من که تو را دوست دارم.
من که تو را دوست دارم.
من که تو را دوست دارم.
✽ نامه فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان | خانه هنر انتظار ؛
چرا که فقط تو و درختها ارزش دوست داشتن دارید.
چرا که سبز میشوید.
هر سال سبز میشوید و تازه میشوید و سایه دارید و پر از پرنده هستید و نفستان عطر روان است و ریشههایتان در خاک، که جز خاک حقیقی وجود ندارد.
زندگی به یک چنین علاقههای کوچکی بسته شده و این علاقهها با همۀ کوچکیشان حیاتی هستند و با وجود این به دست نمیآیند. قربانت بروم.
من که تو را دوست دارم.
من که تو را دوست دارم.
من که تو را دوست دارم.
✽ نامه فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان | خانه هنر انتظار ؛