جاوید مگسهای بیجان آخر فصل را توی هوا میگرفت و میبرد بیرون ولشان میکرد.
گفتم:«چرا نمیکشیشان و اینهمه به خودت زحمت میدهی؟!»
جاودید گفت :«خوشیمان را به رنج دیگران نمیخریم.»
عباس معروفی
گفتم:«چرا نمیکشیشان و اینهمه به خودت زحمت میدهی؟!»
جاودید گفت :«خوشیمان را به رنج دیگران نمیخریم.»
عباس معروفی