"هدیه شوم"
۱. بیاخلاقی ستایندگان مرگمحور در ستیز با زندگی
هدیه دادن کفن و اعلامیه ترحیم به انسان زنده، اتفاقی نادر و کاملا ضداخلاقی، اما نه عجیب از سوی کسانی است که محور تفکراتشان همیشه بر حول مرگ چرخیده است. کسانی که همواره در برابر زندگی و هرآنچه مربوط به آن است، جبهه میگیرند.
این اتفاق برآمده و نمایانگر تفکری است که در ستیز با زندگی، تنها به مرگ میاندیشد. در رگهای این زندگیستیزان به جای زندگی، مرگ جاریست.
۲. تفکر اصیل و غیراصیل به مرگ:
بسیار فرق است میان "مرگآگاهی" به عنوان تفکری اصیل و "مرگاندیشی" به عنوان نگاهی غیراصیل به مقوله "مرگ".
در "مرگآگاهی" بهعنوان تفکری اصیل، از توجه به مرگ، به ارزشمندی منحصر به فرد و تکرارناپدیز "زندگی" و هر آنچه مربوط به آن است ره میبریم؛ اما در "مرگاندیشی" به نحوی کاملا معکوس با ارزشبخشی به مرگ از زندگی ارزشزدایی میشود.
اولی تفکری است "زندگیمحور" در سایه توجه به مرگ و اما دومی تفکری است "مرگمحور" که برای زیستن کوچکترین اعتبار و ارزشی قائل نیست.
ادامه مطلب 👇🏾
۱. بیاخلاقی ستایندگان مرگمحور در ستیز با زندگی
هدیه دادن کفن و اعلامیه ترحیم به انسان زنده، اتفاقی نادر و کاملا ضداخلاقی، اما نه عجیب از سوی کسانی است که محور تفکراتشان همیشه بر حول مرگ چرخیده است. کسانی که همواره در برابر زندگی و هرآنچه مربوط به آن است، جبهه میگیرند.
این اتفاق برآمده و نمایانگر تفکری است که در ستیز با زندگی، تنها به مرگ میاندیشد. در رگهای این زندگیستیزان به جای زندگی، مرگ جاریست.
۲. تفکر اصیل و غیراصیل به مرگ:
بسیار فرق است میان "مرگآگاهی" به عنوان تفکری اصیل و "مرگاندیشی" به عنوان نگاهی غیراصیل به مقوله "مرگ".
در "مرگآگاهی" بهعنوان تفکری اصیل، از توجه به مرگ، به ارزشمندی منحصر به فرد و تکرارناپدیز "زندگی" و هر آنچه مربوط به آن است ره میبریم؛ اما در "مرگاندیشی" به نحوی کاملا معکوس با ارزشبخشی به مرگ از زندگی ارزشزدایی میشود.
اولی تفکری است "زندگیمحور" در سایه توجه به مرگ و اما دومی تفکری است "مرگمحور" که برای زیستن کوچکترین اعتبار و ارزشی قائل نیست.
ادامه مطلب 👇🏾