من از آن تافتههای جدا بافته نبودم که هر توهینی را ببخشایم، اما همیشه در آخر کار آن را از یاد میبردم. آن کس که تصور میکرد که من از او نفرت دارم چون میدید که با لبخندی صمیمی به او سلام میگویم غرق در شگفتی میشد و نمیتوانست باور کند. در این حال، بر حسب خلق و خوی خودش، یا بزرگواریم را تحسین و یا بی غیرتیام را تحقیر می کرد، بیآنکه فکر کند که انگیزه من سادهتر از اینها بوده است، من همه چیز حتی نام او را از یاد برده بودم.
آلبر کامو
سقوط
🌿 @Calmlife
آلبر کامو
سقوط
مجله ایدهها
🌿 @Calmlife