اما درباره فنتماس ✨
اولین فیکشنی که من توی این کانال آپلود کردم که اگه برین بالا میبینین سال ۲۰۱۶ ارور بود.
که شکل آپ ارور خیلی ساده بود متن داستان دراز به دراز کف این کانال پهن میشد و به ناشناس من دوستان نظراتشون رو میفرستادن. حالا که خیلی هم ساده شده شما میتونین توی بخش کامنت نظر بذارین.
یک گروه هم اون موقع ها داشتیم که مینشستیم کفش تخمه میشکستیم راجع به ارور حرف میزدیم بازی میکردیم شادی میکردیم اما چون سنمون کم بود خصوصا من که شاید ۱۵ سال داشتم و همونطور که داشتم با علائم حیاتی مثل بلوغ دست و پنجه نرم میکردم نمیتونستم اوضاع رو درست اون طور که باید هندل کنم.
سنم به قدری کم بود که عذرخواهی های زیادی برای خواننده های سابق که خوش شانسم الان اسامیشون رو توی لیست ممبرها میبینم بدهکارم.
✨✨✨
حالا
گفته بودم فنتماس داستانیه راجع به تمام سال هایی که نوشتم.
و چون یک داستان نیاز به بدنه و زمینه و شروع و پایان داره، و من نمیدونستم نقطه پایان داستان کجاست و وسواس اجازه نمیداد بدون پایان شروعش کنم...
تا امروز شروعش نکردم.
و چون این داستان، یک... سرگذشت نیمه واقعی... الهام گرفته شده از یک سرگذشت واقعیه، دوست داشتم توی چنل خودم...
یا چنلی که این داستان دراز رو شروع کرد بنویسمش.
همونطور که روز های اول شروع به نوشتن کردم.
اولین فیکشنی که من توی این کانال آپلود کردم که اگه برین بالا میبینین سال ۲۰۱۶ ارور بود.
که شکل آپ ارور خیلی ساده بود متن داستان دراز به دراز کف این کانال پهن میشد و به ناشناس من دوستان نظراتشون رو میفرستادن. حالا که خیلی هم ساده شده شما میتونین توی بخش کامنت نظر بذارین.
یک گروه هم اون موقع ها داشتیم که مینشستیم کفش تخمه میشکستیم راجع به ارور حرف میزدیم بازی میکردیم شادی میکردیم اما چون سنمون کم بود خصوصا من که شاید ۱۵ سال داشتم و همونطور که داشتم با علائم حیاتی مثل بلوغ دست و پنجه نرم میکردم نمیتونستم اوضاع رو درست اون طور که باید هندل کنم.
سنم به قدری کم بود که عذرخواهی های زیادی برای خواننده های سابق که خوش شانسم الان اسامیشون رو توی لیست ممبرها میبینم بدهکارم.
✨✨✨
حالا
گفته بودم فنتماس داستانیه راجع به تمام سال هایی که نوشتم.
و چون یک داستان نیاز به بدنه و زمینه و شروع و پایان داره، و من نمیدونستم نقطه پایان داستان کجاست و وسواس اجازه نمیداد بدون پایان شروعش کنم...
تا امروز شروعش نکردم.
و چون این داستان، یک... سرگذشت نیمه واقعی... الهام گرفته شده از یک سرگذشت واقعیه، دوست داشتم توی چنل خودم...
یا چنلی که این داستان دراز رو شروع کرد بنویسمش.
همونطور که روز های اول شروع به نوشتن کردم.