اسمش انور است. اسراییل یک پایش را از او گرفته اما غمگین نیست. حالش خوب است. میخندد و میگوید: الحمدلله. یک پایش را از او گرفتهاند اما نور و امیدش پابرجاست و در پی پاییست که به کمک آن ادامه دهد. اگر که سنوار شنیده بود که: بازوی قطع شدهات را بردار و با همان دشمنت را بزن. این کودکان خود این عمل را دیدهاند، خود سنوار را. این دیدهها به این زودی فراموش نخواهند شد و چشمهایشان فروغ امیدی لایزال را دارند. آنان به ناممکن وصیت شدهاند.