خلاصه مقاله:
به مغز خود به شکل کنونی فریب نخورید
همه میخواهند خوشبخت باشند، اما این کار سختترین چیز است زیرا مغز ما از ابتدا برای تشخیص و پیشبینی خطر بهینهسازی شده است و برای لذت بردن کامل از خوشبختی ساخته نشده است. بنابراین، ما باید به طور ارادی و هدفمند احساس خوشبختی کنیم.
در تمام فرهنگها و تاریخها، شش احساس اصلی وجود دارد که انسانها به طور جهانی تجربه میکنند: خوشبختی، غم، خشم، شگفتی، نفرت، و ترس. از میان آنها، تنها خوشبختی یک احساس مثبت است. احساسات منفی نه تنها بیشتر از احساسات مثبت هستند بلکه شدت بیشتری نیز دارند. بنابراین، مغز ما که همیشه به تهدیدها و وقایع منفی برای بقا توجه دارد، چیزهای لذتبخش و مثبت را اولویت نمیدهد.
به مغز خود به شکل کنونی فریب نخورید
همه میخواهند خوشبخت باشند، اما این کار سختترین چیز است زیرا مغز ما از ابتدا برای تشخیص و پیشبینی خطر بهینهسازی شده است و برای لذت بردن کامل از خوشبختی ساخته نشده است. بنابراین، ما باید به طور ارادی و هدفمند احساس خوشبختی کنیم.
در تمام فرهنگها و تاریخها، شش احساس اصلی وجود دارد که انسانها به طور جهانی تجربه میکنند: خوشبختی، غم، خشم، شگفتی، نفرت، و ترس. از میان آنها، تنها خوشبختی یک احساس مثبت است. احساسات منفی نه تنها بیشتر از احساسات مثبت هستند بلکه شدت بیشتری نیز دارند. بنابراین، مغز ما که همیشه به تهدیدها و وقایع منفی برای بقا توجه دارد، چیزهای لذتبخش و مثبت را اولویت نمیدهد.