پیش از پیدایش جمهوری اسلامی، هیچ دولتی در واشینگتن حاضر نبود مانند امروز برای اسرائیل چک سفید امضا صادر کند. امروز اما پرزیدنت جو بایدن بهصراحت میگوید: دفاع از اسرائیل دفاع از ایالاتمتحده است! برای توجیه این نظر، یک اشاره به جمهوری اسلامی کافی است؛ نظامی که با اقدامات تروریستی در ایالاتمتحده و تقریباً تمامی کشورهای اروپای غربی و با هارتوپورت درباره «صدور انقلاب» و تبدیل کاخ سفید به حسینیه، نقش لولوخورخوره را برعهدهگرفته است.
امیر طاهری
نکته سوم: لولوخورخوره اسلامی همچنین به قدرتهای غربی امکان داده است که کل منطقه خاورمیانه را به صورت بزرگترین بازار خرید اسلحه بازتعریف کنند. حتی مصر از نان شب خود میزند تا تازهترین جنگندههای فرانسوی را بخرد با این ادعا که حضور جمهوری اسلامی خاورمیانه را در خطر میافکند. در حالی که خود جمهوری اسلامی نهتنها فاقد نیروی هوایی است، بلکه قابلیت دفاع از فضای آسمانی خود را نیز ندارد.
نکته چهارم: موفقیت آقایان خمینی و خامنهای در تبدیل ایران به یک کشور فقیر، منزوی و بحرانزده نیز به معنای بیرون نگاهداشتن ایران از همه برنامهها برای بازسازی موازنه قدرتها در خاورمیانه است. نتیجه کار افزودن بر اهمیت دیگر قدرتهای محلی بهویژه ترکیه و اسرائیل است. دو کشوری که علیرغم مشاجرات عاشقانه گاهبهگاه، در همه زمینههاــ از جمله در تسریع سقوط رژیم جنایتکار اسدــ همکاری نزدیک داشته و دارند. البته روسیه نیز در جریان سقوط اسد، شریک فعال آن دو کشور بود.
بسیار خوب، آیا اکنون میتوان برندگان و بازندگان از سقوط از اسد را مشخص کرد؟ در حال حاضر، نظر عمومی تحلیلگران این است که نخستین برنده در این ماجرا مردم سوریه هستند و نخستین بازنده جمهوری اسلامی است.
اما اگر از این نخستین نظر بگذریم، احتمال دیگری شکل میگیرد؛ احتمالی که تجربه تاریخی اخیر در چندین کشور نمایانگر آن است. در افغانستان، سقوط دولت کمونیستی دکتر نجیبالله با شادمانی عمومی روبرو شد، اما نتیجه آن ۱۰ سال جنگ داخلی میان گروههای اسلامگرا و پس از آن پیدایش القاعده و سرانجام تسلط طالبان و پس از حمله آمریکا، ۲۰ سال برزخی و در پایان، بازگشت طالبان بود.
در عراق، حمله ائتلاف جهانی و سقوط صدام حسین بزرگترین مانع در راه حرکت عراق به سوی دموکراسی را از میان برد، اما نتیجه پیدایش خلافت اسلامی و یک دهه جنگ داخلی و سرانجام تبدیل دولت بغداد به یک پوسته خالی با دخالت جمهوری اسلامی و اندکاندک ورود ترکیه بهعنوان یک سهمخواه از خوان یغما بود.
از دید تحلیلگران، یک برنده دیگر از سقوط اسد اسرائیل است؛ اما در اینجا نیز یک نگاه دوم میتواند احتمال دیگری را ترسیم کند. تردید نیست که اسرائیل با نابودی زیربناهای نظامی سوریه، بهویژه کارخانههای ساخت سلاح شیمیایی، امنیت خود را تقویت کرده است. اسرائیل همچنین بخشی از بلندیهای جولان را که نتوانسته بود در جنگهای پیشین تصرف کند، با یک حمله برقآسا ضمیمه کرده است.
با این حال، در صورت تبدیل سوریه به یک سرزمین بیدولت و پیدایش مجمعالجزایری از پایگاههای کوچک و بزرگ تروریستی در آن کشور، اسرائیل ممکن است با دشمنان تازهای روبرو شود که برخلاف دشمنان کلاسیک با سلاحهای سنتی، میتوانند ارتش کلاسیک اسرائیل را به برزخ جنگهای محدود و تروریستی بکشانند. در آن صورت، اسرائیل که نشان داده است در جنگ کلاسیک شکست نخواهد خورد، ناچار خواهد بود تا دکترین دفاعی خود را در جهت رویارویی با جنگهای غیرمنظم بازسازی کند.
بعضی تحلیلگران ترکیه را نیز در ردیف برندگان قرار میدهند. این بار نیز در اولین نگاه، میتوان این تحلیل را پذیرفت. ترکیه اکنون بخشی از مناطق مرزی سوریه را عملاً ضمیمه کرده است. با سقوط اسد، بازگشت بیش از ۴۰۰ شرکت ترک که در حلب سرمایهگذاری کرده بودند، محتمل به نظر میرسد. همچنین ترکیه میتواند بخش بزرگی از صادرات نفتی سوریه را با همکاری ایالاتمتحده به خود اختصاص دهد. از این مهمتر، نیروهای ترک و متحدان جهادی آنان در سوریه، نیروهای حزب پکاکا، گروه مسلح کرد که ۴۰ سال جنگ علیه ترکیه را در زندگینامه خود دارد، از مرز سوریه و ترکیه دور نگاه داشته شدهاند. وضعیت کنونی به ترکیه و متحدان جهادیاش در سوریه امکان میدهد که پکاکا را برای همیشه از صحنه حذف کنند.
در نگاه دوم اما، ترکیه درگیر وضعی نامعلوم میشود که ممکن است سالها یا دههها ادامه پیدا کند. بیش از نیمقرن پیش، ترکیه با دخالت نظامی در قبرس امیدوار بود که پس از یک یا دو سال، با تثبیت اوضاع در آن جزیره، به هدفهای خود برسد؛ اما ترکیه هنوز در قبرس درگیر است، با حضور بیش از ۲۵ هزار سرباز و هزینه نزدیک به یک میلیارد دلار در سال. در همان حال، دخالت ترکیه مهمترین بهانه برای تعلیق عضویت آنکارا در اتحادیه اروپا است.
@AmirTaheri4
امیر طاهری
نکته سوم: لولوخورخوره اسلامی همچنین به قدرتهای غربی امکان داده است که کل منطقه خاورمیانه را به صورت بزرگترین بازار خرید اسلحه بازتعریف کنند. حتی مصر از نان شب خود میزند تا تازهترین جنگندههای فرانسوی را بخرد با این ادعا که حضور جمهوری اسلامی خاورمیانه را در خطر میافکند. در حالی که خود جمهوری اسلامی نهتنها فاقد نیروی هوایی است، بلکه قابلیت دفاع از فضای آسمانی خود را نیز ندارد.
نکته چهارم: موفقیت آقایان خمینی و خامنهای در تبدیل ایران به یک کشور فقیر، منزوی و بحرانزده نیز به معنای بیرون نگاهداشتن ایران از همه برنامهها برای بازسازی موازنه قدرتها در خاورمیانه است. نتیجه کار افزودن بر اهمیت دیگر قدرتهای محلی بهویژه ترکیه و اسرائیل است. دو کشوری که علیرغم مشاجرات عاشقانه گاهبهگاه، در همه زمینههاــ از جمله در تسریع سقوط رژیم جنایتکار اسدــ همکاری نزدیک داشته و دارند. البته روسیه نیز در جریان سقوط اسد، شریک فعال آن دو کشور بود.
بسیار خوب، آیا اکنون میتوان برندگان و بازندگان از سقوط از اسد را مشخص کرد؟ در حال حاضر، نظر عمومی تحلیلگران این است که نخستین برنده در این ماجرا مردم سوریه هستند و نخستین بازنده جمهوری اسلامی است.
اما اگر از این نخستین نظر بگذریم، احتمال دیگری شکل میگیرد؛ احتمالی که تجربه تاریخی اخیر در چندین کشور نمایانگر آن است. در افغانستان، سقوط دولت کمونیستی دکتر نجیبالله با شادمانی عمومی روبرو شد، اما نتیجه آن ۱۰ سال جنگ داخلی میان گروههای اسلامگرا و پس از آن پیدایش القاعده و سرانجام تسلط طالبان و پس از حمله آمریکا، ۲۰ سال برزخی و در پایان، بازگشت طالبان بود.
در عراق، حمله ائتلاف جهانی و سقوط صدام حسین بزرگترین مانع در راه حرکت عراق به سوی دموکراسی را از میان برد، اما نتیجه پیدایش خلافت اسلامی و یک دهه جنگ داخلی و سرانجام تبدیل دولت بغداد به یک پوسته خالی با دخالت جمهوری اسلامی و اندکاندک ورود ترکیه بهعنوان یک سهمخواه از خوان یغما بود.
از دید تحلیلگران، یک برنده دیگر از سقوط اسد اسرائیل است؛ اما در اینجا نیز یک نگاه دوم میتواند احتمال دیگری را ترسیم کند. تردید نیست که اسرائیل با نابودی زیربناهای نظامی سوریه، بهویژه کارخانههای ساخت سلاح شیمیایی، امنیت خود را تقویت کرده است. اسرائیل همچنین بخشی از بلندیهای جولان را که نتوانسته بود در جنگهای پیشین تصرف کند، با یک حمله برقآسا ضمیمه کرده است.
با این حال، در صورت تبدیل سوریه به یک سرزمین بیدولت و پیدایش مجمعالجزایری از پایگاههای کوچک و بزرگ تروریستی در آن کشور، اسرائیل ممکن است با دشمنان تازهای روبرو شود که برخلاف دشمنان کلاسیک با سلاحهای سنتی، میتوانند ارتش کلاسیک اسرائیل را به برزخ جنگهای محدود و تروریستی بکشانند. در آن صورت، اسرائیل که نشان داده است در جنگ کلاسیک شکست نخواهد خورد، ناچار خواهد بود تا دکترین دفاعی خود را در جهت رویارویی با جنگهای غیرمنظم بازسازی کند.
بعضی تحلیلگران ترکیه را نیز در ردیف برندگان قرار میدهند. این بار نیز در اولین نگاه، میتوان این تحلیل را پذیرفت. ترکیه اکنون بخشی از مناطق مرزی سوریه را عملاً ضمیمه کرده است. با سقوط اسد، بازگشت بیش از ۴۰۰ شرکت ترک که در حلب سرمایهگذاری کرده بودند، محتمل به نظر میرسد. همچنین ترکیه میتواند بخش بزرگی از صادرات نفتی سوریه را با همکاری ایالاتمتحده به خود اختصاص دهد. از این مهمتر، نیروهای ترک و متحدان جهادی آنان در سوریه، نیروهای حزب پکاکا، گروه مسلح کرد که ۴۰ سال جنگ علیه ترکیه را در زندگینامه خود دارد، از مرز سوریه و ترکیه دور نگاه داشته شدهاند. وضعیت کنونی به ترکیه و متحدان جهادیاش در سوریه امکان میدهد که پکاکا را برای همیشه از صحنه حذف کنند.
در نگاه دوم اما، ترکیه درگیر وضعی نامعلوم میشود که ممکن است سالها یا دههها ادامه پیدا کند. بیش از نیمقرن پیش، ترکیه با دخالت نظامی در قبرس امیدوار بود که پس از یک یا دو سال، با تثبیت اوضاع در آن جزیره، به هدفهای خود برسد؛ اما ترکیه هنوز در قبرس درگیر است، با حضور بیش از ۲۵ هزار سرباز و هزینه نزدیک به یک میلیارد دلار در سال. در همان حال، دخالت ترکیه مهمترین بهانه برای تعلیق عضویت آنکارا در اتحادیه اروپا است.
@AmirTaheri4