امیر طاهری
گردهمایی در کلن، سیمای جمهوریخواهان ایرانی
سیمای جمهوریخواهان ایرانی
هفته گذشته گروهی از هممیهنان که غالباً خود را «فعال» یا «کنشگر» سیاسی و حقوقبشری معرفی میکنند، در آلمان گرد هم آمدند تا با عرضه دیدگاههای خود از اوضاع کنونی میهن جایی را که برای خود در سپهر سیاسی ایران میطلبند، معرفی کنند. بیش از ۱۰۰ فعال سیاسی و حقوق بشر در این گردهمایی که در شهر کلن برگزار شد، شرکت کردند.
گردهمایی تا آنجا که میتوانستم بشمارم، ۱۸ سخنران داشت که نماینده طرز فکرهای گوناگونــ از چپ کلاسیک گرفته تا چپ تجدیدنظرشده گرفته تا ملیندا، هواداران بخشی از جبهه ملی و در یک مورد هواداران پادشاهی مشروطه را معرفی میکردند. میزبان گردهمایی یعنی اتحاد جمهوریخواهان ایران، خود معرف پنج سازمان جداگانه است اما با ۱۳ سازمان دیگر مناسبات خوب، دستکم در سطح تاکتیکی، برقرار کرده است.
شعاری که گردهمایی را معرفی میکرد، این بود: برای تغییر، جمهوریت، سکولاریسم و دموکراسی.
و… از دید من مشکل از همینجا آغاز شد. پس از ساعتها سخنرانی و پرسش و پاسخ امید من به اینکه گردهمایی بخواهد یا بتواند اجزاء این شعار را بهروشنی تعریف کند، برآورده نشد. تغییر کلیشهای است که احزاب سیاسی در سراسر جهان هنگام انتخابات به کار میبرند، با این تصور که انسان، یعنی رأیدهنده بالقوه، سرانجام از هر وضع موجودی دلزده میشود و به دنبال تغییر و نوآوری میرود. در انتخابات اخیر فرانسه مثلاً، تقریباً همه احزاب، حتی حزبی که دولت را در اختیار داشت، از این کلیشه استفاده کردند، بیآنکه روشن کنند که چه چیزی را میخواهند تغییر دهند.
در مورد ایران، در شرایط کنونی تغییر نمیتواند در حد یک کلیشه مطرح شود. ایران بهراستی تقریباً در همه زمینهها با وضع موجود به بنبستی خطرناک رسیده است که بدون تغییر، میتواند آینده شومی را برای میهنمان ترسیم کند؛ اما چه تغییری؟ تغییر درون رژیم یا تغییر رژیم.
یکی از سخنرانان، آقای مهران براتی از شورای گذار، معتقد است که ایران شاهد یک سلسله اعتراضات مدنی است که با طرح مسائلی مشخص مانند حق رأی، گرانی، حقوق کارگری، توسعه فقر، حقوق زنان با شرکت گروههایی از چند نفر گرفته تا میلیونی، حضور خود را اعلام کردهاند؛ اما همه معترضان آنچه را میخواهند، از همین رژیم یعنی جمهوری اسلامی میخواهند و دستکم تلویحاً خواستار تغییر در چارچوب نظام هستند.
آقای براتی میگوید این تعبیر که حرکتهای مدنی ممکن است نظام دیگری به وجود آورند، انتظار بیهودهای است. وظیفه جامعه سیاسی است که خواستهای مدنی را در قالب سیاسی بازتعریف کند تا روشن شود که نظام موجود نمیتواند آنها را برآورده کند؛ بر اساس این نتیجهگیری است که مسئله تغییر رژیم مطرح میشود.
آقای براتی عقیده دارد که این جامعه سیاسی را با تشکیل یک «مجمع رایزنی ملی» یعنی نوعی پارلمان به معنای اصلی آنکه «محل گفتوشنود» است، میتوان شکل داد. نیروهای سیاسی فقط جمهوریخواهان یا مشروطهخواهان نیستند. برای رسیدن به یک خوانش مشترک ملی، یک روایت ملی، میبایستی محیط را برای همگان بازکنیم تا تفاوتهایمان را بشناسیم و بپذیریم، از تمامیتخواهی بپرهیزیم و جنبشهای سیاسی درازمدت به وجود آوریم و راه گذار از این نظام به نظام دیگر را نشان بدهیم.
با این حال، بعضی شرکتکنندگان مثلاً آقای فرخ نگهدار، یکی از رهبران تاریخی سازمان چریکهای فدای خلق، هنوز تغییر از درون نظام و حتی فقط از درون بیت رهبری را ممکن میداند و به آیتالله علی خامنهای توصیه میکند که پیش از مرگ خود، تغییرات لازم را رهبری کند. نگهدار میگوید اگر محمدرضا شاه پنجاه سال پیش بهجای اعلام حزب رستاخیز از مرحوم شاپور بختیار دعوت کرده بود که زمام امور را بهعنوان نخستوزیر در دست بگیرد، انقلاب ۱۳۵۷ احتمالاً رخ نمیداد و این درسی است برای آقای خامنهایــ البته آقای نگهدار با آنکه به آقای مسعود پزشکیان رأی داد، از او بهعنوان الگوی تازه شاپور بختیار نام نمیبرد.
آقای علی افشاری هرگونه تغییر از درون رژیم را ناممکن میداند. از دید او، هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان معرف استبداد دینی و هوادار سیاستزدایی و در واقع سیاست مرگ هستند. در حالی که اساس جمهوری سیاستورزی است. نظام کنونی نمیتواند جامعه فراخور انسان ایرانی بسازد.
یک سخنران دیگر، آقای بهروز بیات، میگوید جمهوری اسلامی در همه زمینهها به بنبست رسیده و در آستانه فروپاشی است. سیاست فرابردی آقای خامنهای ایران را به بنبستی کشانده که خروج از آن بهآسانی ممکن نیست و این خطر وجود دارد که ایران به جنگی خانمانسوز کشانده شود که خواهناخواه به تغییر نظام منجر خواهد شد، اما چه تغییری؟
@AmirTaheri4
گردهمایی در کلن، سیمای جمهوریخواهان ایرانی
سیمای جمهوریخواهان ایرانی
هفته گذشته گروهی از هممیهنان که غالباً خود را «فعال» یا «کنشگر» سیاسی و حقوقبشری معرفی میکنند، در آلمان گرد هم آمدند تا با عرضه دیدگاههای خود از اوضاع کنونی میهن جایی را که برای خود در سپهر سیاسی ایران میطلبند، معرفی کنند. بیش از ۱۰۰ فعال سیاسی و حقوق بشر در این گردهمایی که در شهر کلن برگزار شد، شرکت کردند.
گردهمایی تا آنجا که میتوانستم بشمارم، ۱۸ سخنران داشت که نماینده طرز فکرهای گوناگونــ از چپ کلاسیک گرفته تا چپ تجدیدنظرشده گرفته تا ملیندا، هواداران بخشی از جبهه ملی و در یک مورد هواداران پادشاهی مشروطه را معرفی میکردند. میزبان گردهمایی یعنی اتحاد جمهوریخواهان ایران، خود معرف پنج سازمان جداگانه است اما با ۱۳ سازمان دیگر مناسبات خوب، دستکم در سطح تاکتیکی، برقرار کرده است.
شعاری که گردهمایی را معرفی میکرد، این بود: برای تغییر، جمهوریت، سکولاریسم و دموکراسی.
و… از دید من مشکل از همینجا آغاز شد. پس از ساعتها سخنرانی و پرسش و پاسخ امید من به اینکه گردهمایی بخواهد یا بتواند اجزاء این شعار را بهروشنی تعریف کند، برآورده نشد. تغییر کلیشهای است که احزاب سیاسی در سراسر جهان هنگام انتخابات به کار میبرند، با این تصور که انسان، یعنی رأیدهنده بالقوه، سرانجام از هر وضع موجودی دلزده میشود و به دنبال تغییر و نوآوری میرود. در انتخابات اخیر فرانسه مثلاً، تقریباً همه احزاب، حتی حزبی که دولت را در اختیار داشت، از این کلیشه استفاده کردند، بیآنکه روشن کنند که چه چیزی را میخواهند تغییر دهند.
در مورد ایران، در شرایط کنونی تغییر نمیتواند در حد یک کلیشه مطرح شود. ایران بهراستی تقریباً در همه زمینهها با وضع موجود به بنبستی خطرناک رسیده است که بدون تغییر، میتواند آینده شومی را برای میهنمان ترسیم کند؛ اما چه تغییری؟ تغییر درون رژیم یا تغییر رژیم.
یکی از سخنرانان، آقای مهران براتی از شورای گذار، معتقد است که ایران شاهد یک سلسله اعتراضات مدنی است که با طرح مسائلی مشخص مانند حق رأی، گرانی، حقوق کارگری، توسعه فقر، حقوق زنان با شرکت گروههایی از چند نفر گرفته تا میلیونی، حضور خود را اعلام کردهاند؛ اما همه معترضان آنچه را میخواهند، از همین رژیم یعنی جمهوری اسلامی میخواهند و دستکم تلویحاً خواستار تغییر در چارچوب نظام هستند.
آقای براتی میگوید این تعبیر که حرکتهای مدنی ممکن است نظام دیگری به وجود آورند، انتظار بیهودهای است. وظیفه جامعه سیاسی است که خواستهای مدنی را در قالب سیاسی بازتعریف کند تا روشن شود که نظام موجود نمیتواند آنها را برآورده کند؛ بر اساس این نتیجهگیری است که مسئله تغییر رژیم مطرح میشود.
آقای براتی عقیده دارد که این جامعه سیاسی را با تشکیل یک «مجمع رایزنی ملی» یعنی نوعی پارلمان به معنای اصلی آنکه «محل گفتوشنود» است، میتوان شکل داد. نیروهای سیاسی فقط جمهوریخواهان یا مشروطهخواهان نیستند. برای رسیدن به یک خوانش مشترک ملی، یک روایت ملی، میبایستی محیط را برای همگان بازکنیم تا تفاوتهایمان را بشناسیم و بپذیریم، از تمامیتخواهی بپرهیزیم و جنبشهای سیاسی درازمدت به وجود آوریم و راه گذار از این نظام به نظام دیگر را نشان بدهیم.
با این حال، بعضی شرکتکنندگان مثلاً آقای فرخ نگهدار، یکی از رهبران تاریخی سازمان چریکهای فدای خلق، هنوز تغییر از درون نظام و حتی فقط از درون بیت رهبری را ممکن میداند و به آیتالله علی خامنهای توصیه میکند که پیش از مرگ خود، تغییرات لازم را رهبری کند. نگهدار میگوید اگر محمدرضا شاه پنجاه سال پیش بهجای اعلام حزب رستاخیز از مرحوم شاپور بختیار دعوت کرده بود که زمام امور را بهعنوان نخستوزیر در دست بگیرد، انقلاب ۱۳۵۷ احتمالاً رخ نمیداد و این درسی است برای آقای خامنهایــ البته آقای نگهدار با آنکه به آقای مسعود پزشکیان رأی داد، از او بهعنوان الگوی تازه شاپور بختیار نام نمیبرد.
آقای علی افشاری هرگونه تغییر از درون رژیم را ناممکن میداند. از دید او، هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان معرف استبداد دینی و هوادار سیاستزدایی و در واقع سیاست مرگ هستند. در حالی که اساس جمهوری سیاستورزی است. نظام کنونی نمیتواند جامعه فراخور انسان ایرانی بسازد.
یک سخنران دیگر، آقای بهروز بیات، میگوید جمهوری اسلامی در همه زمینهها به بنبست رسیده و در آستانه فروپاشی است. سیاست فرابردی آقای خامنهای ایران را به بنبستی کشانده که خروج از آن بهآسانی ممکن نیست و این خطر وجود دارد که ایران به جنگی خانمانسوز کشانده شود که خواهناخواه به تغییر نظام منجر خواهد شد، اما چه تغییری؟
@AmirTaheri4