#برای_تو
#پارت197
دیو گفته بود :
" جدی کلت اون خیلی خجالتیه ...
تعجب میکنم که دیشب چطوری بدون کهیر زدن اصلاً تونسته وارد جی جی بشه "
و البته کمی بعد مردد شده و گفته بود :
" لعنتی شرمنده ...
در کل امی خوبه و مسائل مربوط به امی کوچیکه..
چون همه همینطور فکر میکنن ، کسی امی رو بزرگ حساب نمیکنه"
حرفهای دیو کانلی درست بود .
چون کلت هم توجه زیادی به این موضوع نکرده بود ، اما حالا که فکر میکرد امی توی مدرسه هم دقیقا همین بوده .
به هر حال این موضوع برای کلت عجیب به نظر میرسید خصوصاً توی موقعیتی که مردم داشتن یکی یکی به قتل میرسیدند .
و حالا فب و حتی گردن خودش هم توی خط خطر قرار داشتند و کلت اصلاً از این موضوع خوشش نمیاومد.
و در نهایت امی بدون هیچ دوستی ، بدون هیچ خانوادهی نزدیکی به نظر میرسید که متاسفانه کلت در مورد ماجرای امی به هیچ سرنخی نمیرسه.
کلت صدای چرخاندن کلید توی در رو شنید و میدونست که فوریه به خونه اومده .
#پارت197
دیو گفته بود :
" جدی کلت اون خیلی خجالتیه ...
تعجب میکنم که دیشب چطوری بدون کهیر زدن اصلاً تونسته وارد جی جی بشه "
و البته کمی بعد مردد شده و گفته بود :
" لعنتی شرمنده ...
در کل امی خوبه و مسائل مربوط به امی کوچیکه..
چون همه همینطور فکر میکنن ، کسی امی رو بزرگ حساب نمیکنه"
حرفهای دیو کانلی درست بود .
چون کلت هم توجه زیادی به این موضوع نکرده بود ، اما حالا که فکر میکرد امی توی مدرسه هم دقیقا همین بوده .
به هر حال این موضوع برای کلت عجیب به نظر میرسید خصوصاً توی موقعیتی که مردم داشتن یکی یکی به قتل میرسیدند .
و حالا فب و حتی گردن خودش هم توی خط خطر قرار داشتند و کلت اصلاً از این موضوع خوشش نمیاومد.
و در نهایت امی بدون هیچ دوستی ، بدون هیچ خانوادهی نزدیکی به نظر میرسید که متاسفانه کلت در مورد ماجرای امی به هیچ سرنخی نمیرسه.
کلت صدای چرخاندن کلید توی در رو شنید و میدونست که فوریه به خونه اومده .