#برای_تو
#پارت195
اون احساس سرمایی که کلت دیشب بهش رو کرده بود ، همون زمانی که امی هریس بعد از نمایش شگفت انگیزش و اینکه توی جی جی پا گذاشته بود ، بعد از اینکه دقیقا بعد از صحنه جنایت پس از سالها به اونجا آمده بود
و خیلی سریع بدون خوردن چیزی ناپدید شده بود !
و رفتاری که داشت به خصوص در مورد لحظهای که فوریه رو دیده بود ، همه ی اینها به کلت میگفت یه چیزی در مورد امی هریس درست نیست !
کلت نمیتونست در خونه اش رو بشکنه اما میتونست توی زندگیش کندوکاو کنه.
و این کاری بودش که بعد از ظهر بعد از حادثهای که با سوزی و فوریه توی بار داشت ، انجام داده بود .
کلت فهمیده بود که امی اعتبار و حساب بانکی خوب و تپلی داره.
تو تمام صورتحساباش مبلغ زیادی جاری بود .
نزدیک بود که قسط خونه اش کامل پرداخت و تسویه بشه ، چون کلت دیده بود که در بسیاری از مواقع دو برابر پرداخت می کرده ( که به این معنی بود حتما در مورد حقوق شهروندی چیزای زیادی برای خرج کردن پولش نداشته و حتما برای پاک کردن اقساط وام خونه اش خرجش میکرده ) و هرگز حتی به اندازه بلیط پارکینگم پول نداده بود !
اوایل همون شب کلت دوباره با دیو کانلی مدیر بانک توی خونش تماس گرفته و پرسیده بود چیز دیگه ای از امی شنیده بود یا نه !
و به دیو هم گفت که دیشب امی به بار جی جی اومده و کلت خودش دیده که اصلا بیمار به نظر نمیرسیده .
اما چون همون دیشب عجیب رفتار میکرده پس کلت امروز میخواسته به سری بهش بزنه و اونو چک کنه ، چون نگرانش بوده !
#پارت195
اون احساس سرمایی که کلت دیشب بهش رو کرده بود ، همون زمانی که امی هریس بعد از نمایش شگفت انگیزش و اینکه توی جی جی پا گذاشته بود ، بعد از اینکه دقیقا بعد از صحنه جنایت پس از سالها به اونجا آمده بود
و خیلی سریع بدون خوردن چیزی ناپدید شده بود !
و رفتاری که داشت به خصوص در مورد لحظهای که فوریه رو دیده بود ، همه ی اینها به کلت میگفت یه چیزی در مورد امی هریس درست نیست !
کلت نمیتونست در خونه اش رو بشکنه اما میتونست توی زندگیش کندوکاو کنه.
و این کاری بودش که بعد از ظهر بعد از حادثهای که با سوزی و فوریه توی بار داشت ، انجام داده بود .
کلت فهمیده بود که امی اعتبار و حساب بانکی خوب و تپلی داره.
تو تمام صورتحساباش مبلغ زیادی جاری بود .
نزدیک بود که قسط خونه اش کامل پرداخت و تسویه بشه ، چون کلت دیده بود که در بسیاری از مواقع دو برابر پرداخت می کرده ( که به این معنی بود حتما در مورد حقوق شهروندی چیزای زیادی برای خرج کردن پولش نداشته و حتما برای پاک کردن اقساط وام خونه اش خرجش میکرده ) و هرگز حتی به اندازه بلیط پارکینگم پول نداده بود !
اوایل همون شب کلت دوباره با دیو کانلی مدیر بانک توی خونش تماس گرفته و پرسیده بود چیز دیگه ای از امی شنیده بود یا نه !
و به دیو هم گفت که دیشب امی به بار جی جی اومده و کلت خودش دیده که اصلا بیمار به نظر نمیرسیده .
اما چون همون دیشب عجیب رفتار میکرده پس کلت امروز میخواسته به سری بهش بزنه و اونو چک کنه ، چون نگرانش بوده !