#part_976
در جوابش با خنده گفتم
- نه عشقم میزارم خودت بشوری خیالت راحت باشه دست به سیاهو سفید نمیزنم.
- خب خداروشکر عزیزم جانم؟
- حب... هیچی... چراباهام یه جوری برخورد میکنی که حتما باید کارت داشته باشم تا بهت زنگ بزنم؟ واقعا که
- عهه عزیزم من که حرفی نزدم گفتم نکنه دلت هوس چیزی روکرده باشه
پایین اومده از عصبانیت گفتم
- نه بابا... خب یعنی اره دلم پاستیل میخواد
- عشقممم ولی دکتر گفت یکم دیگه زیاده روی کنی دیابت بارداری میگیری ها.
بغ کرده لب زدم
- خب باشه
- به جاش برات جیگر میخرم میارم خونه درست میکنم چاق بشی چله بشی
خندم گرفت باشنیدن اسم جیگر به کل پاستیل ماستیل رو فراموش کردم
- زود بیا پس امین زیاد لفتش ندی ها من غذا نمیخورم تا شب باشه؟
- نه بخورمیام میپزم... صدام میکنن کاری نداری.
لب برچیده گفتم نه و تماس قطع شد
در جوابش با خنده گفتم
- نه عشقم میزارم خودت بشوری خیالت راحت باشه دست به سیاهو سفید نمیزنم.
- خب خداروشکر عزیزم جانم؟
- حب... هیچی... چراباهام یه جوری برخورد میکنی که حتما باید کارت داشته باشم تا بهت زنگ بزنم؟ واقعا که
- عهه عزیزم من که حرفی نزدم گفتم نکنه دلت هوس چیزی روکرده باشه
پایین اومده از عصبانیت گفتم
- نه بابا... خب یعنی اره دلم پاستیل میخواد
- عشقممم ولی دکتر گفت یکم دیگه زیاده روی کنی دیابت بارداری میگیری ها.
بغ کرده لب زدم
- خب باشه
- به جاش برات جیگر میخرم میارم خونه درست میکنم چاق بشی چله بشی
خندم گرفت باشنیدن اسم جیگر به کل پاستیل ماستیل رو فراموش کردم
- زود بیا پس امین زیاد لفتش ندی ها من غذا نمیخورم تا شب باشه؟
- نه بخورمیام میپزم... صدام میکنن کاری نداری.
لب برچیده گفتم نه و تماس قطع شد