✨🕊
بر همه چيزی کتابت بُوَد ،
مگر
بر آب
و اگر گذر کنی بر دريا،
از خون ِ خويش
بر آب
کتابت کن
تا آن کز پی تو در آيد
داند که
عاشقان و
مستان و
سوختگان رفته اند.
شیخ _ابوالحسن_خرقانی ✨
گفتم ای دل سر و تن سوختنت یعنی چه!
مست از باده بر افروختنت یعنی چه!
همچو پروانه پر و بال بر آتش زدنت
چشم بر شعلهی خود دوختنت یعنی چه!
گفت پروانه دل سوختنیست
شمع این رابطه افروختنیست
گفتم این عشق جنون است در این شعله مرو
خیزش آتش و خون است در این شعله مرو
رقص در شعله چه رقص است دلا! کوش بیاب
این جنون نقش فسون است در این شعله مرو
گفت عشق است این جنون و غیر هیچ
بی جنون عاشق نهای بر خود مپیچ
گفتمش عشق کجا عاشق بیمار کجا!
شوکت غنچه کجا! مسکنت خار کجا!
این چه سریست که صید از پی صیاد رود
صولت شیر کجا! هوبرهی زال کجا!
گفتم ای دل تو مراد منی آسوده برو
هرچه گفتم بی خطا بود تو نشنوده برو
بین ما آنکه نیاگیخته از عشق منم
من آلوده رها کن؛ تو نیالوده برو
گفت دل اصل است؛ تن نقش مجاز
سوی اصل خویش خواهی گشت باز....
بر همه چيزی کتابت بُوَد ،
مگر
بر آب
و اگر گذر کنی بر دريا،
از خون ِ خويش
بر آب
کتابت کن
تا آن کز پی تو در آيد
داند که
عاشقان و
مستان و
سوختگان رفته اند.
شیخ _ابوالحسن_خرقانی ✨
گفتم ای دل سر و تن سوختنت یعنی چه!
مست از باده بر افروختنت یعنی چه!
همچو پروانه پر و بال بر آتش زدنت
چشم بر شعلهی خود دوختنت یعنی چه!
گفت پروانه دل سوختنیست
شمع این رابطه افروختنیست
گفتم این عشق جنون است در این شعله مرو
خیزش آتش و خون است در این شعله مرو
رقص در شعله چه رقص است دلا! کوش بیاب
این جنون نقش فسون است در این شعله مرو
گفت عشق است این جنون و غیر هیچ
بی جنون عاشق نهای بر خود مپیچ
گفتمش عشق کجا عاشق بیمار کجا!
شوکت غنچه کجا! مسکنت خار کجا!
این چه سریست که صید از پی صیاد رود
صولت شیر کجا! هوبرهی زال کجا!
گفتم ای دل تو مراد منی آسوده برو
هرچه گفتم بی خطا بود تو نشنوده برو
بین ما آنکه نیاگیخته از عشق منم
من آلوده رها کن؛ تو نیالوده برو
گفت دل اصل است؛ تن نقش مجاز
سوی اصل خویش خواهی گشت باز....