🎯 آیا دلیل اینهمه خستگی سرعت بیشازحد زندگی ماست؟
🔴 فیلسوفان از دیرباز از مفاهیم «سرعت» و «آهستگی» استفاده کردهاند تا دو شیوۀ «زندگی» را توصیف و ارزیابی کنند. گفتمانهای بودایی، کنفوسیوسی و دائوئیستی از یک سو، بین سبکهای آهستهتر زندگی و فضیلت ارتباط برقرار میکردند و از سوی دیگر، سبکهای شتابزدهتر زندگی را با رذیلت در ارتباط میدانستند. کنفوسیوس فضیلتِ «وقتشناسی» را ستایش میکند؛ وقتشناسی یعنی «پیشرفتنْ زمانی که موقعیت ایجاب میکند و ساکنماندنْ زمانی که موقعیت ایجاب میکند». فردِ وقتشناس به شیوهای اندیشمندانه، ملاحظهگرایانه و سنجیده حرف میزند و عمل میکند و بهویژه «عجله نمیکند».
🔴 ژوانگزی، فیلسوف پرنفوذ چینی که در سدۀ چهارم پیش از میلاد میزیست، بابت «بدبختی» افراد پرمشغلهای که یک سر دارند و هزار سودا، تأسف میخورد و میگفت زندگی این افراد مانند «اسبی است که چهارنعل میتازد و نمیشود جلویش را گرفت»؛ همیشه در جنبوجوشاند و تا سرحد فروپاشی، خسته.
🔴 بودا نیز میگفت که عجولانه و بدون تأمل مسابقهدادن در زندگی، نشانۀ این است که «راه را گم کردهایم». هرچه این شرایط را بیشتر بپذیریم، باید سریعتر حرکت کنیم، این سو و آن سو بدویم، شتابان و دیوانهوار در پی برآوردن توقعات و خواستههای دنیای اجتماعی فاسدی باشیم که آدم عاقل از آن دوری میکند. بودا تأسف میخورد بابت آرزوها و وابستگیهایی که زندگی «مردمان جاهل» را پریشان میسازد. در دهاماپدا، مجموعهای از گفتههای بودا، آمده است «فرد گمراه با تمام قوا بهسمت چیزهای لذتبخش میشتابد و در سیل لاینقطع افکار پرشوروحرارت» غرق میشود.
🔴 درمقابل، مشخصۀ زندگی راهبان و راهبههای بودایی آهستگی آگاهانه است، آهستگی به معنای واقعی و استعاری کلمه. راهب یا راهبهها، بیآنکه تسلیم رخوت و سستی شوند، «همیشه دقیق، محتاط و مراقباند». نکته این است که نباید دچار رکود شویم: یک متن بودایی هشدار میدهد که «کاهش سرعت» نباید مقدمهای برای انفعال ملالآور باشد.
🔴 ارتباط بین آهستگی و سرعت، فضیلت و رذیلت بهندرت در ادبیات فلسفی معاصر بررسی شده است. بااینحال، اخیراً در برخی از کتابهای عامهپسند که از استعارۀ آهستگی و سرعت استفاده میکنند به این امر اهمیت داده شده است؛ در این کتابها ادعاهای اخلاقی بسیار بزرگی درمورد خطر سرعت و اهمیت اخلاقی کاهش سرعت مطرح شده است. جنبش اسلو فود (در مقابل فست فود) یکی از مهمترین نمونهها در این زمینه است. جنبشی که در برابر فرهنگ غذاهایی که سریع آماده و سریع مصرف میشوند، میگوید باید برای پختن غذا و خوردن آن وقت صرف کرد.
🔴 از نظر کارلو پترینی، بنیانگذار جنبش اسلو فود، آهستگی «یک ضرورت اخلاقی جدید» است. زیرا درک روابط متقابل طبیعت و فرهنگ نیازمند زمان، صبر و غوطهورشدن در میراث و فرهنگهای غذایی است. از نظر پترینی، آهستگی «لذتبردن از غذا را با مسئولیتپذیری، پایداری و هماهنگی با طبیعت پیوند میدهد».
🔴 شاید کاملترین بیانیۀ اخلاقی آهستگی را کارل اونوره، در کتاب پرفروشش «در ستایش آهستگی» نوشته باشد. او میگوید «همۀ ما اسیر سرعت شدهایم» و در دام الزاماتی برای سریعترشدن و بهرهوری هرچه بیشتر افتادهایم. این سرعتْ «طبیعت بشری ما را نشانه گرفته است»؛ سرعت عامل اصلی بدترین ویژگیهای دنیای مدرن است: اسرافکاری فستفود و مد، بهرهبرداری بیامان از طبیعت، تقاضاهای بیرحمانه و سرعت زندگی کاری، و زوال روابط بین فردی. همهچیز باید بیشتر باشد و سریعتر انجام شود، چرخهای غیرقابلتحمل از خودتخریبی دیوانهوار که با ارزشهایی مانند کارایی، نوآوری و بهرهوری، توجیه میشود.
🔴 طرفداران جنبش آهستگی، کسانی مانند کارل اونوره یا لوتز کوپنیک، نویسندۀ کتاب «دربارۀ آهستگی» برای مبارزه با سرعت خردکنندۀ دنیای مدرن، پیشنهادهایی در جهت «مخالفت با شتاب و در پیش گرفتن تأخیر» ارائه میکنند. مانند تعامل پایدارتر با طبیعت، مبارزه علیه مُدپرستی و دعوت به سکون و آرامش در زندگی روزمره. به نظر شما، اگر زندگیمان آهستهتر شود، خوشبختتر میشویم؟
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «گاهی سریع، گاهی آهسته، گاهی جایی در این بین» که در سیوچهارمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۴ اسفند ۱۴۰۳ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ ایان جیمز کید است و فرشته هدایتی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/m29750
@tarjomaanweb
🔴 فیلسوفان از دیرباز از مفاهیم «سرعت» و «آهستگی» استفاده کردهاند تا دو شیوۀ «زندگی» را توصیف و ارزیابی کنند. گفتمانهای بودایی، کنفوسیوسی و دائوئیستی از یک سو، بین سبکهای آهستهتر زندگی و فضیلت ارتباط برقرار میکردند و از سوی دیگر، سبکهای شتابزدهتر زندگی را با رذیلت در ارتباط میدانستند. کنفوسیوس فضیلتِ «وقتشناسی» را ستایش میکند؛ وقتشناسی یعنی «پیشرفتنْ زمانی که موقعیت ایجاب میکند و ساکنماندنْ زمانی که موقعیت ایجاب میکند». فردِ وقتشناس به شیوهای اندیشمندانه، ملاحظهگرایانه و سنجیده حرف میزند و عمل میکند و بهویژه «عجله نمیکند».
🔴 ژوانگزی، فیلسوف پرنفوذ چینی که در سدۀ چهارم پیش از میلاد میزیست، بابت «بدبختی» افراد پرمشغلهای که یک سر دارند و هزار سودا، تأسف میخورد و میگفت زندگی این افراد مانند «اسبی است که چهارنعل میتازد و نمیشود جلویش را گرفت»؛ همیشه در جنبوجوشاند و تا سرحد فروپاشی، خسته.
🔴 بودا نیز میگفت که عجولانه و بدون تأمل مسابقهدادن در زندگی، نشانۀ این است که «راه را گم کردهایم». هرچه این شرایط را بیشتر بپذیریم، باید سریعتر حرکت کنیم، این سو و آن سو بدویم، شتابان و دیوانهوار در پی برآوردن توقعات و خواستههای دنیای اجتماعی فاسدی باشیم که آدم عاقل از آن دوری میکند. بودا تأسف میخورد بابت آرزوها و وابستگیهایی که زندگی «مردمان جاهل» را پریشان میسازد. در دهاماپدا، مجموعهای از گفتههای بودا، آمده است «فرد گمراه با تمام قوا بهسمت چیزهای لذتبخش میشتابد و در سیل لاینقطع افکار پرشوروحرارت» غرق میشود.
🔴 درمقابل، مشخصۀ زندگی راهبان و راهبههای بودایی آهستگی آگاهانه است، آهستگی به معنای واقعی و استعاری کلمه. راهب یا راهبهها، بیآنکه تسلیم رخوت و سستی شوند، «همیشه دقیق، محتاط و مراقباند». نکته این است که نباید دچار رکود شویم: یک متن بودایی هشدار میدهد که «کاهش سرعت» نباید مقدمهای برای انفعال ملالآور باشد.
🔴 ارتباط بین آهستگی و سرعت، فضیلت و رذیلت بهندرت در ادبیات فلسفی معاصر بررسی شده است. بااینحال، اخیراً در برخی از کتابهای عامهپسند که از استعارۀ آهستگی و سرعت استفاده میکنند به این امر اهمیت داده شده است؛ در این کتابها ادعاهای اخلاقی بسیار بزرگی درمورد خطر سرعت و اهمیت اخلاقی کاهش سرعت مطرح شده است. جنبش اسلو فود (در مقابل فست فود) یکی از مهمترین نمونهها در این زمینه است. جنبشی که در برابر فرهنگ غذاهایی که سریع آماده و سریع مصرف میشوند، میگوید باید برای پختن غذا و خوردن آن وقت صرف کرد.
🔴 از نظر کارلو پترینی، بنیانگذار جنبش اسلو فود، آهستگی «یک ضرورت اخلاقی جدید» است. زیرا درک روابط متقابل طبیعت و فرهنگ نیازمند زمان، صبر و غوطهورشدن در میراث و فرهنگهای غذایی است. از نظر پترینی، آهستگی «لذتبردن از غذا را با مسئولیتپذیری، پایداری و هماهنگی با طبیعت پیوند میدهد».
🔴 شاید کاملترین بیانیۀ اخلاقی آهستگی را کارل اونوره، در کتاب پرفروشش «در ستایش آهستگی» نوشته باشد. او میگوید «همۀ ما اسیر سرعت شدهایم» و در دام الزاماتی برای سریعترشدن و بهرهوری هرچه بیشتر افتادهایم. این سرعتْ «طبیعت بشری ما را نشانه گرفته است»؛ سرعت عامل اصلی بدترین ویژگیهای دنیای مدرن است: اسرافکاری فستفود و مد، بهرهبرداری بیامان از طبیعت، تقاضاهای بیرحمانه و سرعت زندگی کاری، و زوال روابط بین فردی. همهچیز باید بیشتر باشد و سریعتر انجام شود، چرخهای غیرقابلتحمل از خودتخریبی دیوانهوار که با ارزشهایی مانند کارایی، نوآوری و بهرهوری، توجیه میشود.
🔴 طرفداران جنبش آهستگی، کسانی مانند کارل اونوره یا لوتز کوپنیک، نویسندۀ کتاب «دربارۀ آهستگی» برای مبارزه با سرعت خردکنندۀ دنیای مدرن، پیشنهادهایی در جهت «مخالفت با شتاب و در پیش گرفتن تأخیر» ارائه میکنند. مانند تعامل پایدارتر با طبیعت، مبارزه علیه مُدپرستی و دعوت به سکون و آرامش در زندگی روزمره. به نظر شما، اگر زندگیمان آهستهتر شود، خوشبختتر میشویم؟
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «گاهی سریع، گاهی آهسته، گاهی جایی در این بین» که در سیوچهارمین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۴ اسفند ۱۴۰۳ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ ایان جیمز کید است و فرشته هدایتی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخۀ کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/m29750
@tarjomaanweb