#part1511 🖤
همه خبر حاملگی اش را کم و بیش میدانستند اما بچه داشتنِ او و دلارای برایشان عجیب بود
حاجی با لحنی خاص و غریب تکرار کرد
_ بچه؟
ارسلان اعتنا نکرد
برای زنگ زدن درباره هاوژین تماس نگرفته بود
بخاطر دلارای نبود هزارسال هم چنین ذلتی را تحمل نمیکرد
اگر به او بود دلش نمیخواست کسی از وجود هاوژین خبردار شود اما مجبور بود
_ زنگ زدم ازت بخوام یه بهانه جور کنی تا بابای دلی رو جای فردا ، پس فردا دفن کنن
خوب میدونم حرفت پیشِ خانوادهاش برو داره!
از همون بهونه های مزخرفی که همیشه میاری تا همه چیز به نفعت بشه
_ نمیشه پسرجون ، مرده رو زمین بمونه گناه داره
_ تو بخوای مرده رو از زیر خاکم بیرون میکشی حاجی منو رنگ نکن
واسه کسی که بیشتر از همه میشناست فیلم بازی نکن
بگو اومده تو خوابت ، بگو قبل مرگ بهت گفته و اینطور خواسته ، بگو صبح جمعه دفن کنن ثوابش بیشتره
نمیدونم من ... تو استاد تری!
همه خبر حاملگی اش را کم و بیش میدانستند اما بچه داشتنِ او و دلارای برایشان عجیب بود
حاجی با لحنی خاص و غریب تکرار کرد
_ بچه؟
ارسلان اعتنا نکرد
برای زنگ زدن درباره هاوژین تماس نگرفته بود
بخاطر دلارای نبود هزارسال هم چنین ذلتی را تحمل نمیکرد
اگر به او بود دلش نمیخواست کسی از وجود هاوژین خبردار شود اما مجبور بود
_ زنگ زدم ازت بخوام یه بهانه جور کنی تا بابای دلی رو جای فردا ، پس فردا دفن کنن
خوب میدونم حرفت پیشِ خانوادهاش برو داره!
از همون بهونه های مزخرفی که همیشه میاری تا همه چیز به نفعت بشه
_ نمیشه پسرجون ، مرده رو زمین بمونه گناه داره
_ تو بخوای مرده رو از زیر خاکم بیرون میکشی حاجی منو رنگ نکن
واسه کسی که بیشتر از همه میشناست فیلم بازی نکن
بگو اومده تو خوابت ، بگو قبل مرگ بهت گفته و اینطور خواسته ، بگو صبح جمعه دفن کنن ثوابش بیشتره
نمیدونم من ... تو استاد تری!